آستان جانان 21 مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

آستان جانان 21

روایتگر: محسن محمد

غزل شماره‌ی 11حافظ غزل نابی است که حال و هوای عارفانه، عاشقانه و ملامتی را در خود گنجانده است.

بیت آخر این غزل با دیگر ابیات تناسبی ندارد، گویی حافظ بعد از سرایش غزل این بیت را به آن افزوده و شعر را به حاجی قوام تقدیم کرده است.

ابیات مشهوری در این غزل وجود دارد و نیز ابیاتی که به لحاظ فنون ادبی و آرایه‌ها در اوج زیبایی است و به استادانه ترین شکلی سروده شده شیوه‌ای که گویا تنها از حافظ برمی‌آید و بس!

ساقی به نور باده برافروز جامِ ما

مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم

ای بی‌خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما

چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهی‌قدان

کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما

ای باد اگر به گلشن اَحباب بگذری

زنهار عرضه دِه بَرِ جانان پیام ما

گو نام ما ز یاد به عمداً چه می‌بری؟!

خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما

مستی به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما خوش است

زآن رو سپرده‌اند به مستی زمام ما

ترسم که صرفه‌ای نَبَرَد روز بازخواست

نانِ حلالِ شیخ، ز آب حرام ما

حافظ ز دیده، دانهٔ اشکی همی‌فشان

باشد که مرغِ وصل کُند قصدِ دام ما

آستان جانان 21

لینک بخش آستان جانان از کانال یوتوب نفیر نی

آستان ۲۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست