1932) اژدهایی خرس را در میکشید / شیر مردی رفت و فریادش رسید
1933) شیر مرداناند در عالَم مدد / آن زمان کافغانِ مظلومان رسد
1934) بانگِ مظلومان ز هر جا بشنوند / آن طرف چون رحمتِ حق میدوند
1935) آن ستونهایِ خَلَلهای جهان / آن طبیبانِ مرضهای نهان
1936) محضِ مِهر و داوری و رحمتاند / همچو حق ، بی علّت و بی رَشوتاند
1937) این چه یاری میکنی یکبارگیش؟ / گوید: از بهرِ غم و بیچارگیش
1938) مهربانی شد شکارِ شیر مَرد / در جهان دارو نجوید غیرِ درد
1939) هر کجا دردی، دوا آنجا رود / هر کجا پستی است، آب آنجا دود
1940) آبِ رحمت بایدت، رَو پست شو / وانگهان خور خمرِ رحمت، مست شو
1941) رحمت اندر رحمت آمد تا به سَر / بر یکی رحمت فِرو ما ای پسر!!
1942) چرخ را در زیرِ پا آر ای شجاع / بشنو از فوقِ فلک، بانگِ سَماع
1943) پنبهی وسواس بیرون کن ز گوش / تا به گوشات آید از گردون، خروش
1944) پاک کن دو چشم را از مویِ عیب / تا ببینی باغ و سَروستانِ غیب
1945) دفع کن از مغز و از بینی زُکام / تا که ریحُالله درآید در مَشام
4 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
گاه ندانستن مفیده و از مصاحبت با نا هم جنس غیر راه خود پر هیز کن مراقب باشیم به زکام معنوی مبتلا نشویم.
بسیار عالی و آموزنده
بسیار آموزنده بود، ممنون
ممنون استاد بسیارعالی بود
و آموزنده
تشکر از لطف شما
سپاسگزارم