تاریخ برگزاری ۱۱ شهریور ۱۳۹۸
مدرس محسن محمد
شرح فایده حکایت آن شخص شتر جوینده
تقلید در راه طلب
گاهی اوقات پیروی کردن از طالبان راستین کسانی را که درد طلبی در جان دارند به مقصود میرساند
چرا که برای انسان طالب هر پدیدهای راهنمایی برای رسیدن به هدف و یاریگری برای وصول به مقصود است.
موضوع این جلسه طلب است و مولانا در این بخش از مثنوی از مثال شخصی که شترش را گم کرده استفاده میکند تا از طریق این مثال موضوع را برای ما ملموستر کند
به نظر مولانا در راه وصول به هر هدفی، طلب انسان بزرگترین سرمایهی اوست
2982) چَشمِ تو روشن شود، پایت دوان / جسمِ تو جان گردد و، جانت روان
2983) پس بگویی: راست گُفتی ای امین / این نشانیها بَلاغ آمد مُبین
2984) فیهِ آیاتُ ثِقاتُ بَیّنات / این بَراتی باشد و قدرِ نجات
2985) این نشان چون داد، گُویی: پیش رَو / وقتِ آهنگ است، پیشآهنگ شو
2986) پَی رویِ تو کُنم ای راستگو / بوی، بُردی ز اُشترم، بنما که کو
2987) پیشِ آنکس که نه صاحب اُشتری است / کو در این جُستِ شتر بهرِ مِری است
2988) زین نشانِ راست، نَفزودش یقین / جز ز عکسِ ناقهجویِ راستین
تقلید در راه طلب
2989) بوی بُرد از جِدّ و گرمیهایِ او / که گزافه نیست این هَیهایِ او
2990) اندرین اُشتر نبودش حق، ولی / اُشتری گم کرده است او هم بلی
2991) طمعِ ناقهی غیر، روپوشش شده / آنچ از او گُم شد، فراموشش شده
2992) هر کجا او میدود، این میدود / از طمع همدردِ صاحب میشود
2993) کاذبی با صادقی چون شد روان / آن دروغش راستی شد ناگهان
2994) اندر آن صحرا که آن اُشتر شتافت / اُشترِ خود نیز آن دیگر بیافت
2995) چون بدیدش یاد آورد آنِ خویش / بیطمع شد ز اُشترانِ یار و خویش
2996) آن مقلّد، شد مُحَقِق چون بدید / اُشترِ خود را که آنجا میچَرید
2997) او طلبکارِ شتر آن لحظه گشت / مینجُستش تا ندید او را به دشت
2998) بعد از آن تنها رَوی آغاز کرد / چشم، سویِ ناقهی خود باز کرد
2999) گفت آن صادق: مرا بگذاشتی؟ / تا به اکنون پاسِ من میداشتی
3000) گفت: تا اکنون فسوسی بودهام / وزطمع در چاپلوسی بودهام
2 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
💙💙💙💙💙
ممنون
استاد