معشوق حافظ زمینی یا آسمانی!؟
روایتگر محسن محمد
حافظ شاعر شگفتیهاست هم در زبان و در معنا و هم در سخن غافلگیرانه گفتن سرآمد و صاحب سبک است.
غزل ۲۶ حافظ از نمونههای حیرتانگیز شگفتیآفرینی در شعر فارسی است.
شعر با ابیات زیر شروع میشود:
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست
نرگسش عربدهجوی و لبش افسوس کنان
نیمشب مست به بالین من آمد بنشست
سر فراگوش من اورد و به آواز حزین
تا اینجا ظاهرا هیچ شبههای وجود ندارد که معشوق حافظ که زنی فتانه و عشوهگر است. نیمهشبی در حال مستی به سراغ حافظ آمده است!
اما مصراع بعدی ظاهرا ماجرا را دگرگون میکند و فضا از رئال به سورئال تبدیل میشود و تصویر واقعی به نمادین بدل میشود معشوق زیبا روی زمینی ناگهان به جبراییل که حامل وحی است بدل میشود
که چه خوابیدهای بیدار شو و اگر طالب وصال حقیقت هستی از بستر خواب جدا شو!
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿۱﴾اى جامه به خويشتن فرو پيچيده (۱) قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۲﴾به پا خيز شب را مگر اندكى (۲)
البته زیرکی حافظ جایی به اوج خود میرسد که در این مرحله هم تکلیف ما را یکسره روشن نمیکند و جا را برای تعابیر و تفاسیر گوناگون از معشوق مست زمینی تا پیک و بشیر آسمانی باز میگذارد!
الله اعلم
لینک بخش آستان جانان در کانال یوتوب نفیر نی