منسوب است به جوهر. هر چیز جوهردار و صاحب جوهر. (برهان ). || گوهرفروش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). جواهرفروش . (برهان ) :
شرم آید از بضاعت بی قیمتم ولیک
در شهر آبگینه فروشست و جوهری .
سعدی .
شیراز معدن لب لعل است و کان حسن
من جوهری ّ مفلس از اینرو مشوشم .
حافظ.