ازعیوب خود ایمن مباش مثنوی معنوی دفتر دوم ابیات 3027 تا 3039

album-art

 

تاریخ برگزاری ۸ مهر ۱۳۹۸

 مدرس: محسن محمد

حکایت هندو که با یار خود، جنگ می‌کرد و خبر نداشت که او هم بدان مبتلاست

حکایت در نقد عیب جویان

ازعیوب خود ایمن مباش

3027) چار هندو، در یکی مسجد شدند / بهرِ طاعت، راکع و ساجد شدند

3028) هر یکی بَر نیّتی تکبیر کرد / در نماز آمد به مسکینیّ و درد

3029) مُؤذِن آمد، زان یکی لفظی بجَست / کای مؤذَن بانگ کردی وقت هست؟

3030) گفت آن هندوی دیگر از نیاز / هَی سخن گفتی و، باطل شد نماز

3031) آن سوم گفت آن دوم را: ای عمو / چه زنی طعنه بر او؟ خود را بگو

3032) آن چهارم گفت: حَمدُالله که من / در نیفتادم به چَه چون آن سه تن

3033) پس نمازِ هر چهاران شد تباه / عیب‌جویان بیشتر گُم کرده راه

سعادتمند کسی است که عیب خود را ببیند

3034) ای خُنُک جانی که عیب خویش دید / هر که عیبی گفت: آن بر خود خرید

انسان، آمیزه‌ای از زشتی و زیبایی

3035) ز آنکه نیمِ او به عیبستان بُده‌است / و آن دگر نیمش ز غیبستان بُده‌ا‌ست

عیب خود دیدن، مقدمه‌ی کمال یافتن است

ازعیوب خود ایمن مباش

3036) چون‌که بر سر مر تو را دَه ریش هست / مَرهَمت بر خویش باید کار بَست

3037) عیب کردن ریش را دارویِ اوست / چون شکسته گشت، جایِ اِرحَمُوست

3038) گر همان عیبت نبود، ایمن مباش  / بوک آن عیب از تو گردد زود فاش

3039) لاتَخافُوا از خدا نشینده‌ایی؟ / پس چه خود را ایمن و خوش‌دیده‌ایی؟

3040) سال ها ابلیس، نیکونام زیست / گشت رسوا، بین که او را نام چیست

3041) در جهان، معروف بُد عُلیایِ او / گشت معروفی به عکس، ای وایِ او

3042) تا نه یی ایمن، تو معروفی مجو / رُو بشُو از خوف، پس بنمای رُو

3043) تا نروید ریشِ تو ای خوبِ من / بر دگر ساده زَنَخ طعنه مَزَن

3044) این نگر که مبتلا شد جانِ او / تا در افتاده ست و، او شد پندِ تو

3045) تو نیفتادی که باشی پندِ او / زهر، او نوشید، تو خور قندِ او

جلسه بعد

جلسه قبل

2 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

  • ای خُنُک جانی که عیب خویش دید
    هر که عیبی گفت آن بر خود خرید

    عالی بود 👌👌 درود بر استاد بزرگوار

    پاسخ
  • Peymanmehranmehr
    9 شهریور 1401 02:07

    زنده باد..

    ریشه عیب جویی هم منیت است !

    در درون ما محبت و‌ منیت بصورت پارادوکسیکال وجود دارند.

    به هر میزان که محبت اضافه شود
    بهمان میزان، منیت
    کاهش میابد
    و بالعکس..

    وظیفه ما قبل از مرگ
    صرفا همین است که وجودمان را از محبت پر کنیم
    بصورتیکه منیت، از بین برود..

    میان عاشق و معشوق، هیچ حایل نیست

    تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز..

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست