تاریخ برگزاری ۲۶ آذر ۱۳۹۷ مدرس محسن محمد
مقام والای حسام الدین چلبی
2282) ای ضیاءُ الحَق حُسام الدین بیا / که نروید بیتو از شوره، گیا
حجاب دل عصیانگران، از نفرین شکسته دلان است
2283) از فلک آویخته شد پردهایی / از پیِ نفرینِ دل آزردهایی
2284) این قضا را هم قضا داند عِلاج / عقلِ خلقان در قضا گیج است و مات
نفس اماره، کم کم نیرومند میشود
2285) اژدها گشته است آن مارِ سیاه / آنکه کِرمی بود افتاده به راه
با مدد اهل کمال میتوان بر نفس اماره غالب آمد
2286) اژدها و مار اندر دستِ تو / شد عصا ای جانِ موسی مستِ تو
2287) حُکمِ خُذها لا تَخَف دادت خدا / تا به دستت اژدها گردد عصا
2288) هین یَدِ بَیضا نما ای پادشاه / صبحِ نو بگشا ز شبهای سیاه
2289) دوزخی افروخت در وی دَم فسون / ای دَمِ تو از دَمِ دریا فزون
2290) بحر، مکّارست، بنموده کفی / دوزخ است از مکر، بنموده تَفی
2291) ز آن نماید مختصر در چشمِ تو / تا زبون بینیش، جُنبَد خشمِ تو
2292)زآن نماید مختصر در چشم تو/ تا زبون بینیش، جُنبَد خشمِ تو
قسمتهایی از داستان مارگیر و اژدها دفتر سوم مثنوی
1055) نَفست اژدرهاست، او کی مُرده است؟ / از غم و بیآلتی افسرده است
1054) گر بیابد آلتِ فرعون، او / که به امرِ او همی رفت آبِ جُو
1055) آنگه او بنیادِ فرعونی کند / راهِ صد موسی و، صد هارون زَنَد
1056) کِرمَک است آن اژدها از دستِ فقر / پشّه ایی گردد ز جاه و مال، صَقر
1057) اژدها را دار در برفِ فِراق / هین مَکش او را به خورشیدِ عراق
1058) تا فسرده میبُوَد آن اژدهات / لقمهی اویی چو او یابد نجات
1059) مات کُن او را و، ایمن شو ز مات / رحم کم کُن، نیست او ز اهلِ صِلات