بهاریهای از حافظ شیرازی
بهاریه
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی ۞ ۞ ۞ که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش ۞ ۞ ۞ که تو، خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ، در پرده همین میدهدت پند ولی ۞ ۞ ۞ وَعظَت آنگاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است ۞ ۞ ۞ حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نَقد عُمرت ببرد غُصهی دنیا به گزاف ۞ ۞ ۞ گر شب و روز در این قِصهی مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست ۞ ۞ ۞ رفتن آسان بود ار، واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی
غزل شمارهی 456
در نگاه حافظ بهار فرصتی است برای آشکار دیدن آنچه در پس پردهی روزها و ماهها و سالها چرخهای روزگار و زندگی ما را به حرکت درمیآورد.
و تغییر و تحول دائمی فصلها یادآور این نکته است که همه چیز در حال تغییر است و این تغییرات و تحولات دائمی که خالق این همه گل و شکوفهی زیباست است روی دیگری هم دارد.
او این نکته را بسیار تامل برانگیز و چشمگشا میداند.
“فرصتها کوتاه و گذرنده هستند” به بیان دیگر این تغییرات و تحولات دائمی که عامل این همه زیبایی و شگفتی هستند، عمر را کوتاه و فرصتهای را گذرنده و ناپایدار کردهاند. او چارهی کار را غنیمت دانستن دم و بهرهبردن از فرصتهایی میداند که گذرنده و تکرارناپذیرند.
پس بایستی داد خوشدلی بستانی و شب صحبت را غنیمت بدانی.
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
بیتی از غزل 115 حافظ
بهاریهای از حافظ شیرازی
4 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
😍😍😍😍😍😍به به
بسیار عالی استاد .لذت بردم
بسیار تأثیرگذار بود، ممنون،👏👏
سلام استاد خیلی قشنگ بود ممنون از این که معنی شعر رو هم گذاشتید