ماجرای ظاهرشدن زیرکی لقمان فایل صوتی ابیات 1510 تا 1535 دفتر دوم مثنوی

album-art

 تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۹۷ 

 مدرس محسن‌محمد 

هر طعامی کآوریدندی به وَی………………کس، سوی لقمان فرستادی ز پَی

تا که لقمان دست سوی آن بَرَد ……………. قاصداََ تا خواجه پس خوردَش خَوَرد

سؤرِ او خوردی و ، شور انگیختی ……………..هر طعامی کآن نخوردی ریختی

ور بخوردی، بی دل و بی اشتها ………………این بُوَد پیوندیِ بی انتها

خربزه آورده بودند اَرمغان……………………گفت: رَو، لقمان را بخوان

چون بُرید و، داد او را یک بُرین……………… همچو شِکَّر خوردش و، چون انگبین

از خوشی که خورد، داد او را دُوم……………..تا رسید آن کِرج ها تا هفدهم

ماند کِرجی، گفت: این را من خورم…………… تا چه شیرین خربزه است، این بنگرم

او چنین خوش می‌خورد کز ذوقِ او ……………..طبع‌ها شد مُشتَهی و، لُقمه‌جُو

چون بخورد، از تَلخیَش آتش فُروخت…………….هم زبان کرد آبله، هم حَلق سوخت

ساعتی بیخود شد از تلخیِّ آن …………………….بعد از آن گفتش که ای جان و جهان

نوش، چون کردی تو چندین زَهر را؟ ……………..لطف چون انگاشتی این قَهر را؟

این چه صبرست؟ این صبوری از چه رُوست؟ ……. یا مگر پیشِ تو این جانت عَدوست؟

چون نیآوردی به حیلت حُجَّتی؟ ………………….. که مرا عُذری است، بس کُن ساعتی

گفت: من از دستِ نعمت بخشِ تو ……………..خورده‌ام چندان که از شرمم دو تو

شرمم آمد که یکی تلخ از کَفَت……………….. من ننوشم، ای تو صاحب معرفت

چون همه اَجزام از اِنعامِ تو…………………..رُسته‌اند و، غَرقِ دانه و دامِ تو

گر ز یک تلخی کنم فریاد و داد………………خاکِ صد رَه، بر سَرِ اَجزام باد

لِذّتِ دستِ شِکر بَخشَت به داشت…………… اندرین بِطّیخ تلخی کی گذاشت؟

از محبّت، تلخ‌ها شیرین شود………………. از محبّت، مسِّ‌ها زَرّین شود

از محبّت، دُردها صافی شود……………….از محبّت، دَردها شافی شود

از محبّت، مُرده زنده می‌کنند……………….از محبّت، شاه بنده می‌کنند

این محبّت هم نتیجه‌ی دانش است…………کی گَزافه بر چنین تختی نشست؟

دانشِ ناقص کجا این عشق زاد؟……………عشق زاید ناقص، اما بر جماد

بر جَمادی، رنگِ مطلوبی چو دید……………از صَفیری، بانگِ محبوبی شنید

دانشِ ناقص نداند فرق را…………………..لاجَرَم خورشید داند برق را

جلسه بعد

جلسه قبل

3 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

  • سپیده آزادیان
    23 آبان 1399 12:22

    عرض ادب و احترام
    بسیار مفید و آموزنده بود ،البته به نظر بنده،وجود کاربرگها به درک بهتر و درگیر شدن بیشتر با ابیات کمک می کند
    با تشکر

    پاسخ
  • علی علی میرزایی
    28 آبان 1399 13:46

    سلام محسن جان مبارک است .خیلی عالی

    پاسخ
  • همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر
    سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر

    همه غوطه‌ها بخوردی همه کارها بکردی
    منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر

    تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
    نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر

    خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
    بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

    نظرش به سوی هر کس به مثال چشم نرگس
    بودش زهر حریفی طرب و خمار دیگر

    با درود و سپاس فراوان

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست