یک بیت یک نکته ۱۰
توضیحاتی دربارهی بیت ۱۷۸ حافظ
فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن زلف و رخ و خال و خط و عارض و قامت
در بیان شاعران و عارفان تعابیر مختلفی برای عشق و عاشقی و صفات معشوق ذکر شده است. گاهی معشوق به غارتگری که دل و جان و صبر و آرام را به یغما میبرد تشبیه شده
فَغان کاین لولیانِ شوخِ شیرینکار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که تُرکان خوان یغما را
غزل شماره ۳ حافظ
در واقع میشود اینطور گفت که شاعران ما از تمام امکانات زبانی و ویژگیهای فرهنگی و آداب و رسوم برای بیان مقصود خود و انتقال حال و هوا و احساس خود بهره میبرند.
در اینجا هم حافظ از یکی از اصطلاحات جغرافیایی برای بیان مقصود استفاده کرده است.
جهات سته یا جهتهای ششگانه . فوق (بالا)، تحت (پایین)، یمین (راست)، یسار (چپ)، خَلْف (پشت)، امام (جلو)
شهری است پرکرشمه و خوبان ز شش جهت
چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم
مولانا هم در غزلی ناب میگوید:
در میان پردهی خون عشق را گلزارها
عاشقان را با جمال عشق بیچون کارها
عقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و رفتهام من بارها
عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد
عشق دیده زان سوی بازار او بازارها
ای بسا منصور پنهان ز اعتماد جان عشق
ترک منبرها بگفته برشده بر دارها
عاشقان دردکش را در درونه ذوقها
عاقلان تیره دل را در درون انکارها
عقل گوید پا منه کاندر فنا جز خار نیست
عشق گوید عقل را کاندر تو است آن خارها
هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن
تا ببینی در درون خویشتن گلزارها
شمس تبریزی تویی خورشید اندر ابر حرف
چون برآمد آفتابت محو شد گفتارها
غزل ۱۳۲ دیوان غزلیات مولوی (دیوان شمس تبریزی)
یک بیت یک نکته ۱۰