دوراندیشی شرح و تفسیر ابیات 236 تا 255 دفتر سوم

album-art

تاریخ ۸ مهر ۱۳۹۹

مدرس: محسن محمد

مسائل بحث شده ی این جلسه:

مقدمه ای با توجه به دوبیت آخر جلسه ی قبل راجع به موضوع حزم و دور اندیشی

گریزی به داستان طوطی و بازرگان از دفتر اول

شروع تفسیر داستان فریب خوردن مرد شهری توسط مرد روستایی

ای برادر بود اندر مامَضی / شهریی با روستایی آشنا

روستایی چون سویِ شهر آمدی / خَرگه اندر کویِ آن شهری زدی

دو مَه و سه ماه، مهمانش بُدی / بر دُکانِ او و بر خوانش بُدی

هر حَوایج را که بودیش آن زمان / راست کردی مردِ شهری رایگان

رو به شهری کرد و گفت: ای خواجه تو / هیچ می نایی سویِ دِه، فُرجه جو؟

الله الله، جمله فرزندان بیار / کین زمانِ گلشن است و نوبهار

یا به تابستان بیا، وقت ثمر / تا ببندم خدمتت را من کمَر

خیل و فرزندان و قومت را بیار / در دِهِ ما باش سه ماه و چهار

که بهاران خطّه ی دِه خوش بُوَد / کشتزار و لاله ی دلکش بُوَد

وعده دادی شهری او را دفعِ حال / تا برآمد بعدِ وعده هشت سال

او به هر سالی همی گفتی که: کی / عزم خواهی کرد؟ کامد ماهِ دی

او بهانه ساختی کِامسال مان / از فلان خِطّه بیامد میهمان

سالِ دیگر گر توانم وارهید / از مهمّات، آن طرف خواهم دوید

گفت: هستند آن عیالم منتظر / بهرِ فرزندانِ تو ای اهلِ بِرّ

باز هر سالی چو لک‌لک، آمدی / تا مُقیمِ قُبّه ی شهری شدی

خواجه، هر سالی ز زَرّ ومالِ خویش / خرجِ او کردی، گشادی بالِ خویش

آخرین کرَّت سه ماه آن پهلوان / خوان نهادش بامدادان و شبان

از خجالت باز گفت او خواجه را / چند وعده؟ چند بفریبی مرا؟

گفت خواجه: جسم و جانم وصل جوست / لیک هر تحویل اندر حکمِ هوست

آدمی چون کشتی است و بادبان / تا کی آرد باد را آن بادران؟

جلسه بعد

جلسه قبل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست