داستان پادشاه جهود و نصرانیان از دفتر اول مثنوی معنوی

داستان پادشاه جهود

ابیات ۳۲۴ تا ۳۳۷ دفتر اول مثنوی معنوی

بحر در کوزه ۵

زبان و شیوه‌ی داستان‌پردازی مولانا در مثنوی کاملاً منحصر به فرد و اختصاصی است. شاید حتی نمونه‌ی نزدیک به مثنوی هم در بین آثار ادبی ما وجود نداشته باشد. داستان‌هایی که همگی مثل ظروف مرتبطه‌ به یکدیگر متصل و مرتبط هستند. بدین معنی که وقتی داستانی به پایان می‌رسد، ابیاتی از داستان پیشین و یا نتیجه‌گیری انتهایی داستان قبلی، داستان دیگر را شروع می‌کند. گویی هر ماجرایی با مفصل به ماجرای دیگر ربط پیدا می‌کند.

به این ترتیب مثنوی مولانا مجموعه‌ای در هم تنیده از ماجراهایی است که همگی به هم مرتبط هستند. اگرچه ظاهر ماجراها متفاوت است؛ اما همگی گویی وحدت موضوع دارند و معنایی کانونی آن‌ها را به هم متصل و مرتبط می‌کند.

تعداد از ابیات شروع داستان که خود داستان مستقلی است.

گفت استادْ اَحْوَلی را کَاندَر آ

زو بُرون آر از وِثاق آن شیشه را

گفت اَحوَل: زان دو شیشه من کدام

پیشِ تو آرَم؟ بکُن شرحِ تمام

گفت استاد: آن، دو شیشه نیست، رو

اَحوَلی بگذار و افزون‌ْبین مشو

گفت: ای اُستا، مرا طعنه مزن

گفت اُستا: زان دو، یک را دَر شکن

چون یکی بشکست، هر دو شد ز چشم

مَرد، اَحوَل گردد از مَیلان و خشم

شیشه یک بود و به چشمش دو نمود

چون شکست او شیشه را، دیگر نبود

خشم و شَهوَت مرد را احوَل کند

ز استقامت روح را مُبْدَل کند

چون غَرَض آمد، هنر پوشیده شد

صد حجاب از دل به سوی دیده شد

چون دهد قاضی به دل رُشْوَت قرار

کی شناسد ظالم از مظلومِ زار

محسن محمد

لینک بخش بحر در کوزه‌ی نفیر نی در کانال یوتوب

داستان پادشاه جهود

داستان طوطی و بقال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست