آستان جانان 18 خوانش و توضیحات غزل شماره 3 حافظ

آستان جانان 18

روایتگر: محسن محمد

غزل شماره‌ی 3 حافظ در زمره‌ی مشهورترین غزلیات حافظ است. غزلی زیبا در حال و هوای رندانه و عاشقانه.

حاوی نکته‌های حِکمی عمیق

شاید ناپایداری دنیا و لزوم غنیمت دانستن لحظه‌ها و آنات زندگی مهمترین و پرتکرارترین مطلب این غزل باشد.

متن غزل

اگر آن تُرک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هِندویَش بخشم سمرقند و بخارا را

بده ساقی مِیِ باقی که در جنّت نخواهی یافت

کنار آب رُکن‌آباد و گُلگَشت مُصَلّا را

فَغان کاین لولیانِ شوخِ شیرین‌کارِ شهرآشوب

چنان بردند صبر از دل، که تُرکان خوان یغما را

ز عشقِ ناتمامِ ما جمالِ یار، مُستَغنی است

به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روی زیبا را؟

من از آن حُسن روزافزون که یوسف داشت دانستم

که عشق از پردهٔ عصمت برون آرد زلیخا را

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین، دعا گویم

جوابِ تلخ می‌زیبد، لبِ لعلِ شکرخا را

نصیحت گوش کن جانا، که از جان دوست‌تر دارند

جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

حدیث از مطرب و مِی گو و راز دَهر کمتر جو

که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

غزل گفتی و دُر سفتی، بیا و خوش بخوان حافظ

که بر نظم تو افشاند فلک عِقد ثریّا را

آستان جانان 18

لینک بخش آستان جانان در کانال یوتوب نفیر نی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست