لینک بخش دوم جزوهی آشنایی با وزن شعر فارسی (عروض) بخش دوم
آشنایی با وزن شعر فارسی عروض به زبان ساده
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که بخواهید احساسات و عواطفتان را و یا به طور کلی حرف دلتان را به صورت شعر بنویسید.
قلم به دست میگیرید شروع به نوشتن میکنید، چند بیتی مینویسید. وقتی بعدها به همان نوشته رجوع میکنید یا آن را برای کسی میخوانید متوجه میشوید که فارغ از محتوا، ابیات نظم و آهنگی که باید داشته باشد را ندارند.
کجای کار ایراد دارد؟
در ادامه کمی دربارهی وزن شعر همان چیزی که ما فارسی زبانها در اولین مواجهه با شعر درک میکنیم اطلاعاتی کلی تقدیمتان میکنم در صورتی که تمایل داشتید برای اطلاعات بیشتر به لینکهای ضمیمه که در پایان بخش سوم همین مطلب قرار دارد مراجعه کنید یا کتابهای مفیدی را که معرفی میکنم تهیه کنید و بخوانید.
البته لازم به ذکر است که درک و دریافت وزن شعر و به کار گیری آن بخشی تعلیمی و تابع آموزش است و گویا بخش مهمی از استعداد این موضوع ذاتی و به قول معروف ژنتیک است.
وزن شعر چیست؟
وزن شعر سنتی به زبان ساده چیدمان واژهها به نحوی است که آهنگی دلنشین داشته باشد به نحوی که در همهی مصراعهای شعر تکرار شود. با دانستن دانش وزن شعر و مطالعه و تکرار فراوان، به تدریج به سرودن اشعار موزون تسلط بیشتری مییابیم و نیز از خواندن درست و دقیق اشعار شاعران لذت بیشتری خواهیم برد.
اگر به فرهنگهای معتبر لغت فارسی یعنی معین، عمید و دهخدا، مراجعه کنیم چنین تعاریفی را برای واژه «وزن» در اصطلاح ادبی خواهیم دید:
وزن آهنگ تلفظ یک واژه یا یک جمله، آهنگ و تناسب کلام، سنجیدن و سرودن شعر مطابق میزان است. در واقع، وزن شعر نظم و چیدمان آهنگین الفاظ مصرعهای شعر در کنار یکدیگر است.
این دو نمونه را بخوانید:
ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما؟
ای نوبهار عاشقان از یار ما خبر داری؟
تفاوت این دو جمله دقیقا تفاوت کلام موزون یعنی دارای وزن و کلام معمولی است. به بیان دیگر جملهی اول آهنگین و موزون است (دارای وزن است)، اما ترتیب واژههای جمله دوم آهنگ خوشی نمیسازد. به همین دلیل به صورت طبیعی هر فارسی زبانی میگوید اولی وزن دارد و دومی ندارد!
وزن شعر یکی از عوامل خوشآیندی کلام فارسی است. و قواعدی که به شاعر کمک میکند کلام عادی را به صورتی منظم کند به حالتی آهنگین داشته باشد علم عروض نام دارد.
واژهی عروض به چه معنا است و خط عروضی چگونه خطی است؟
عروض واژهای عربی است به معنای فن سنجیدن شعر و شناختن وزنهای آن و همچنین بحرهای کلام منظوم با افاعیل عروضی و پیدا کردن اوزان اشعار برپایهی آن افاعیل. این دانش را «عروض» نامیدهاند چون وزن شعر بر آن عرضه میشود.
البته واژهی فارسی چامهسنجی هم برای آن به عنوان جایگزین پیشنهاد شده است.
خط عروضی:
«خط عروضی» چیزی نیست جز همین نوشتن شنیدهها. مثلاً مصراع «بنی آدم اعضای یکدیگرند» به خط عروضی اینگونه است: «بنی آدَمَعضایِ یکدیگرند». البته در خط عروضی معمولاً کلمات را برای تقطیع هجاها جدا مینویسیم. در ادامه، در این مورد بیشتر صحبت خواهیم کرد.
«خط عروضی» یعنی دقیقا آنچه میشنویم را بنویسیم.
مثلاً مصراع «بنی آدم اعضای یکدیگرند» به خط عروضی به این شکل است:
«بنی آدَمَعضایِ یکدیگرند». البته در خط عروضی معمولاً کلمات را برای تقطیع هجاها جدا مینویسیم.
استخراج وزن شعر:
حالا پس خواندن این مقدمات میرویم سراغ اصل مطلب، یعنی آموزش کاربردی وزن شعر فارسی. در روش ما کار در سه گام ساده انجام میشود.
گام اول صحیح خوانی شعر است.
گام دوم تقطیع هجایی (به شرحی که در ادامه خواهد آمد) است
و گام سوم نوشتن ارکان و افاعیل عروضی است برای رسیدن به وزن شعر.
در ادامهی مطلب، با این گامها و اصطلاحات آنها بیشتر آشنا میشویم.
گام نخست: صحیح و دقیق خواندن شعر
گام نخست و اساسی در پیدا کردن وزن شعر خواندن آن به شکل صحیح و دقیق است. این مهارت به تدریج و با تمرین و تکرار به دست میآید. البته موارد زیر به شما کمک میکند که این مهارت را سریعتر حاصل کنید.
الف- عجله نکردن و با حوصله خواندن شعر در دقت خواندن بسیار موثر است چرا که بسیاری از غلطخوانیها به دلیل تمایل به سریع خواندن اتفاق میافتند.
ب- شنیدن خوانش شعر شعرای بزرگ توسط اساتید ادبیات و یا کسانی که در زمینه شعر تخصص دارند، میتواند بسیار کارساز باشد و لحن درست خواندن را در شما نهادینه کند. به عنوان تمرین غزل زیر را از مولانا بخوانید، صدای خود را ضبط کنید سپس با شنیدن خوانش “عبدالکریم سروش” خطاهای احتمالیتان را پیدا کنید و تصحیح نمایید. برای این کار میتوانید از دیگران هم کمک بگیرید.
غزل ۱۶۵۳
من از این خانه پُرنور به در می نروم من از این شهر مبارک به سفر می نروم
منم و این صَنَم و عاشقی و باقی عُمر من از او گر بِکُشی جای دگر می نروم
گر جهان بَحر شود موج زند سرتاسر من به جز جانب آن گنجِ گُهر می نروم
شهر ما تختگه و مجلس آن سلطان است من ز سلطان سلاطین به حَشَر می نروم
شهر ما از شه ما کان عقیق و گهر است من ز گنجینه گوهر به حَجَر می نروم
شهر ما از شه ما جنت و فردوسِ خوش است من ز فردوس و ز جنت به سَقَر می نروم
شهر پر شد که فلان بن فلان می برود شهر اراجیف چرا پُر شد اگر می نروم
این خبر رفت به هر سوی و به هر گوش رسید من از این بیخبری سوی خبر می نروم
یار ما جان و خداوند قضا و قدر است من از این جان قدر جز به قدر می نروم
تو مسافر شدهای تا که مگر سود کنی من از این سود حقیقت به مگر می نروم
مغز را یافتهام پوست نخواهم خایید ایمنی یافتهام سوی خطر می نروم
تو جگرگوشهی مایی برو اللهُ مَعَک من چو دل یافتهام سوی جگر می نروم
تو کمربسته چو موری پی حرص روزی من فکنده کُلَه و سوی کمر می نروم
نشنوم پند کسی پندم مده جان پدر من پدر یافتهام سوی پدر می نروم
شمس تبریز مرا طالع زُهره دادهست تا چو زهره همه شب جز به بَطَر می نروم
آشنای با وزن شعر
به کانال یوتوب نفیر نی بپیوندید
گام دوم: تقطیع هجایی:
وزن شعر روی صورت ملفوظ زبان پیاده میشود یعنی آنچه به زبان میآید. چرا که در زبان فارسی مانند بسیاری از زبانهای دیگر، نگارش و تلفظ یکسان نیست. لذا، برای پیدا کردن وزن شعر فارسی سراغ واحدهای آوایی زبان میرویم. این واحدهای آوایی همان هجاهایی است که در دوران مدرسه با آنها آشنا شدیم. در مدرسه به آن «بخش کردن» میگفتیم. دست چپ و راستمان را بالا و پایین میآوردیم و مثلاً جملهی “آن مرد آمد” را چنین میگفتیم: «آن مَر دا مَد».
هجا، بخش یا سیلاب
«هجا»، «بخش» یا «سیلاب» کوچکترین واحد تشکیل دهندهی گفتار است که با هر ضربهی خروجی هوا از ریه ادا میشود و شامل صامِتها (همخوان) و مُصَوِّتها (واکه) هستند.
حالا با همان روش بخش کردن ابتدایی بیت زیر را به هجاهای آن تقسیم کنید از این به بعد به این کارتقطیع هجایی میگوییم.
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
ابتدا بیت را چند بار میخوانیم تا بتوانیم با توجه به معنا آن را درست و دقیق بخوانیم. سپس آن را به صورتی که میخوانیم، مینویسیم.
دَران نَفَس کِ بِمیرَم دَرارِزویِ تُ باشَم
بِدانُ مید دَهَم جان کِ خاکِ کویِ تُ باشَم
بعد با جدا کردن هجاها یا همان تقطیع هجایی به صورت زیر خط عروضی را به دست میآوریم:
دَ ران نَ فَس کِ بِ می رَم دَ را رِ زو یِ تُ با شم
بِ دا نُ مید دَ هَم جان کِ خا کِ کو یِ تُ با شَم
انواع هجا
با دقت به هجاهای بیت بالا، میبینیم بعضی ازاین هجاها سه حرفی، برخی دو حرفی هستند و برخی دیگر فقط یک حرف دارند. در سادهترین نوع تقسیمبندی، هجاهای یکحرفی را «هجای کوتاه» و هجاهای دوحرفی را «هجای بلند» مینامیم. و این هجای کوتاه را با علامت U و هجاهای بلند را با — نشان میدهیم. البته یک نوع هجای دیگر هم داریم که به آن «هجای کشیده» میگوییم. در واقع آنچه از هجای کشیده ، معادل یک هجای بلند و یک هجای کوتاه است و به همین دلیل با علامت — U نمایش داده میشود.
البته هجای کشیده دقیقاً معادل یک هجای بلند و کوتاه نیست ولی به دلیل اختلاف اندکی که با آن دارد، گوش هر دو را یکی میشنود. و ما در اینجا هر دو را یکی فرض میکنیم.
دانستیم که هر هجا از ترکیب صامت و مصوت تشکیل شده است. صامت حروف بدون حرکت مانند ز، ف، ق و… هستند. و مصوتها هم حرکتیهای هستند که به صامتها میدهیم مصوتها به دو نوع کوتاه و بلند تقسیم میشوند. مصوتهای کوتاه فتحه، کسره و ضمه (ــَـ و ــِـ و ــُـ) را میگویند. و مصوتهای بلند نیز عبارتند از «آ»، «ای» و «او».
برای مثال، اجزای واژه «معنا» به صورت زیر است:
معنا = صامت م + مصوت کوتاه ــَـ + صامت ع + صامت ن + مصوت بلند آ.
انواع هجاهای زبان فارسی:
- هجای کوتاه
با نماد (U) نشان داده میشود.
و به دوصورت ساخته میشود.
۱_مصوت کوتاه اَ اِ اُ
۲_صامت +مصوت کوتاه نُ، تُ، رِ و…
آشنای با وزن شعر
- هجای بلند
نماد آن (__) است.
به سه شکل ساخته میشود.
۱_صامت+مصوت کوتاه+صامت مَن، زَد، شُد و…
۲_صامت +مصوت بلند با، بو، سو، مو و…
۳_مصوت بلند به تنهایی آ او ایی
- هجای کشیده
نماد آن (__U) است.
به سه صورت ساخته میشود.
۱_مصوت بلند+صامت آش، آک و…
۲_صامت +مصوت کوتاه +صامت+صامت بَست، شَصت، رُشد و….
۳_صامت +مصوت بلند+یک یا چند صامت دور، گور، مار، کار، پیش و…
آشنای با وزن شعر
برای هجانویسی لازم است نکات زیر رادر نظر داشته باشیم.
- هجای کشیده دو هجاء محسوب میشود.
- هجاها برگرفته از صورت گفتاری هستند. بنابراین، ما به شکل نوشتاری کلمات کاری نداریم و آنچه مهم است تلفظ آنهاست. مثلاً اگر خوانش شعر ایجاب میکرد «امید» را با تشدید بخوانیم، آن را به صورت «اُممید» هجابندی میکنیم. یا کلمه «خواب» در خط عروضی به صورت «خاب» تلفظ و نوشته میشود.
- کلماتی مانند «آب»، که یک همزهی در ابتدایی دارند به صورت ئاب تلفظ میشوند.
- کلماتی مانند خیال و بیابان به صورت «خِ یال» و «بِ یا بان» هجابندی میشوند.
- ü «ه » در انتهای کلمات مختوم به «ه» ممکن است ملفوظ یا غیرملفوظ باشد در هجابندی باید به آن دقت کنیم. مثلاً «ه» در «خانه» غیرملفوظ است و به صورت «خانِ» نوشته میشود.
حالا هم چند مصراع را تقطیع هجایی میکنیم تا در این زمینه به مهارت خود اضافه کنیم:
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
فَر قی مِ یا نِ طع نِ وُ تَع ری فِ خَلق نیست
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست
دَر یا یِ شو رَن گی زِ چَش ما نَت چِ زی باست
بازت ندانم از سر پیمان ما که برد
با زَت نَ دا نَ مَز سَ رِ پِی ما نِ ما کِ بُرد
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
زان یا رِ دِل نَ وا زَم شُک ریست با شِ کا یَت
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
شَ بِ عا شِ قا نِ بی دِل چِ شَ بی دِ راز با شَد
رسم جدولی مانند شکل زیر به ما کمک میکند.
جدول شماره 1
حالا به سراغ تقطیع هجایی یکی از ابیات زیبای غزل سعدی میرویم و نکتهی مهمی را با هم بررسی میکنیم.
جدول شماره 2
- با دیدن جدول بالا احتمالاً برایتان این سوال مطرح شده که چرا در هجای «ران» حرف «ن» (قرمز رنگ) را در نظر نگرفتهایم. به یاد داشته باشید که تقریباً همیشه، وقتی حرف «ن» ساکن است و بعد از مصوتهای بلند (آ، او، ای) میآید، در تقطیع هجایی در نظر گرفته نمیشود. به این دلیل که بودن و نبودن آن در وزن شعر تاثیر ندارد. البته در این مورد ممکن است استثنائات اندکی پیدا شود.
- نکتهی بعدی را هم با مثال توضیح میدهیم. بیت زیر را تقطیع میکنیم. همانطور که میبینید در مصراع اول علامت هجای کوتاه را به بلند تبدیل کردهایم.
جدول شمارهی 3
- نکتهی بعدی این که در شعر عروضی هیچگاه سه هجای کوتاه متوالی (UUU) وجود ندارد. اگر با چنین چیزی مواجه شدید بدانید که یکی از این هجاها بلند است. این مورد یکی از اختیارات شاعری است. در چنین مواقعی، با توجه به مصراع دیگر یکی از هجاهای کوتاه را به هجای بلند تبدیل میکنیم. زیرا وزن دو مصرع باید یکی باشد.
- همانطور که گفتیم، در تقطیع، هجای کشیده را به صورت ترکیب یک هجای بلند و یک هجای کوتاه در نظر میگیرم. در این گونه موارد، سه حرف اول اهمیت دارد. و در تقطیع هجای کشیده، برای تلفظ راحتتر میتوانیم آن را به صورت مجموع هجای بلند و کوتاه بنویسیم و روی هجای کوتاه علامت ضمه (ـُـ) قرار دهیم.
آشنای با وزن شعر
جدول شمارهی 4
آشنای با وزن شعر فارسی مطالعهی بیشتر
عروض و قافیه دکتر سیروس شمیسا لینک
وزن شعر بیاموزیم اسماعیل امینی لینک
طبقهبندی وزنهای شعر فارسی ابوالحسن نجفی لینک
2 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
وزن شعر در ادبیات از مفاهیم محوری و اساسی می باشد و شاید چالشی که برای افرادی که تازه وارد فضا سرودن شعر ایجاد می کند یافتن واژگانی که بتواند آنچه در ذهن سراینده است با رعایت وزن مناسب به تصویر کشیده شود و این چالش کم چالشی نیست.
دقیق و درست فرمودید استاد رزاقی عزیز