حکایت از باب اول گلستان
ظالمی را حکایت کنند که هیزم درویشان خریدی به حِیف و توانگران را دادی به طَرح، صاحبدلی بر او گذر کرد و گفت:
ماری تو! که هر که را ببینی بزنی/یا بوم! که هر کجا نشینی بکنی
زورت ار پیش میرود با ما/با خداوندِ غیب دان نرود
زورمندی مکن بر اهل زمین/تا دعایی بر آسمان نرود
حاکم از گفتن او برنجید و روی از نصیحت او در هم کشید و بر او اِلتفات نکرد. تا شبی که آتش مَطبَخ در انبار هیزمش افتاد و سایر املاکش بسوخت و از بستر نرمش به خاکستر گرم نشاند. اتفاقاً همان شخص بر او بگذشت و دیدش که با یاران همیگفت: ندانم این آتش از کجا در سرای من افتاد!
گفت: از دود دل درویشان.
حَذَر کن ز دود درونهای ریش/که ریش درون عاقبت سر کُنَد
به هم بر مکُن تا توانی دلی/که آهی، جهانی به هم بر کَنَد
بر تاج کیخسرو نبشته بود:
چه سالهای فراوان و عمرهای دراز/که خلق بر سر ما بر زمین بخواهد رفت
چنان که دست به دست آمدهست مُلک به ما/به دستهای دگر همچنین بخواهد رفت
حکایت از باب اول گلستان
برای ورود به بخش حکمتانه (نکتهها و حکایاتی از سعدی) روی تصویر زیر کلیک کنید.
12 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
درودتان باد
نشر ادبیات، نشر خوبیها و. نیکیهاست.
لذت بردم.
متشکرم.
درودتان باد
نشر ادبیات، نشر خوبیها و نیکیهاست.
لذت بردم.
متشکرم.
حسن نوروزی عباد-پژوهشگر در آثار سعدی
سلام و سپاس استاد گرامی 🌷🌷🌷
آفرین، درود بر شما نوجوان با استعداد👌👏👏👏🌺🌺
درود بر شما که مشوق خوبی و زیبایی هستید
عالی بود، از هر نظر
عالی بود گلم
به امید پیوند نوجوانانمان با ادبیات غنی 🙏🏻🙏🏻
و به همت استاد محمد بزرگوار، سپاس بی پایان
آفرین بر شما رادین جان و اساتید خوبتان👏👏👏🌺🌺🌺
درود به این ذوق و شوق از آنجا که بزرگان گفته اندکار خوب را نقد باید پس ای کاش از وله و وقف های تصویری بجا و از قضا جذاب تان از کار وطنی استفاده میشد به فرض بجای مستر بین از شخصیت خواجه فرزان شکرستان کمک میگرفتید که از بتن شکرستان هم شخصیت کمیک و طنز وهم غم و محنت یافت میشود و همچنین با بافت و جنس کارتان سنخیت پیدا میکرد.
سلام و سپاس از شما استاد گرامی ممنون از توضیحاتتان
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
کارهای بچهها با این نقدها پختهتر میشود
https://youtube.com/playlist?list=PLp8H8mYcFibcGznz_acFvGxEuOJeiucML