حکایت انوشیروان عادل در شکارگاه از باب اول گلستان سعدی

حکایت انوشیروان عادل در شکارگاه

روایتگر محسن محمد

سعدی و گلستان در بین همه‌ی نویسندگان و اندیشمندان فارسی ویژگی‌های خاصی دارند. رواج و فراگیری و اهمیت این کتاب و دیگر آثار سعدی در بین مردم فارسی زبان در حدی است که در گذشته‌ای نه چندان، دور کسی که می‌توانست این دو کتاب بوستان و گلستان سعدی را درست بخواند، باسواد به حساب ‌می‌آمد. از این رو کمتر کسی وجود داشت که بخشی از آثار سعدی را در ذهن نداشته باشد. به همین دلیل به تدریج بسیاری از ابیات و جملات این آثار به عنوان ضرب‌المثل ورد زبان مردم فارسی زبان شدند.

تاثیر سعدی بر زبان و ادبیات فارسی در حدی است که به قول استاد ضیاءموحد، زبان فارسی بعد از فردوسی به هیچ شاعری اندازه‌ی سعدی مدیون نیست.

استاد محمد علی فروغی گفته‌است:

“اهل ذوق اعجاب می‌کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است. ولی حق این است که ما پس از هفتصد سال با زبانی که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم!”

در هر صورت آن‌چه مسلم است قدر و ارزش سعدی آنچنان است که همچنان باید قدر ببیند و بر صدر بنشیند.

متن حکایت

آورده‌اند که انوشیروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی را به روستا فرستاد تا نمک حاصل کند. انوشیروان گفت: زینهار! تا نمک به قیمت بستانی! تا رسمی نگردد و دیه خراب نشود! گفتند: این قدر چه خلل کند؟ گفت: بنیاد ظلم در جهان اوّل اندک بوده است و به مزید هر کس بدین درجه رسیده است!

اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی

بر آورند غلامان او درخت از بیخ

به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد

زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ

حکایت انوشیروان عادل در شکارگاه

مطالب مربوط به سعدی در یوتوب نفیر نی

حکایت از باب اول گلستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست