خروس بی‌محل نفس شرح و تفسیر ابیات 121 تا 137 دفتر سوم

album-art

مرغِ بی هنگام شد آن چشمِ او / از نتیجه‌ی کبر او و خَشمِ او

سَر بریدن واجب آید مرغ را / کو به غیرِ وقت جنبانَد دَرا

هر زمان نزعی است جزو جانت را / بنگر اندر نزعِ جان، ایمانت را

عُمرِ تو مانند همیانِ زر است / روز و شب مانندِ دینار اِشمَر است

می‌شمارد، می‌دهد زر بی‌وقوف / تا که خالی گردد و آید خُسوف

گر ز کُه بستانی و نَنهی به جای / اندر آید کوه ز آن دادن ز پای

پس بِنه بر جای هر دم را عِوض / تا زِ وَاسجُد وَاقتَرِب یابی غَرض

در تمامی کارها چندین مَکوش / جز به کاری که بُوَد در دین، مَکوش

عاقبت تو رفت خواهی ناتمام / کارهایت اَبتر و نانِ تو خام

و آن عمارت کردنِ گور و لحد / نی به سنگ است و به چوب و نی لُبَد

بلکه خود را در صفا گوری کنی / در مَنیّ او کُنی دفنِ مَنی

خاکِ او گردی و مدفونِ غَمَش / تا دَمَت یابد مَدَدها از دَمَش

گورخانه و قبّه‌ها و کنگره / نبوَد از اصحابِ معنی آن سَره

بنگر اکنون زنده اطلس پوش را / هیچ اطلس دست گیرد هوش را؟

در عذابِ مُنکر است آن جانِ او / کژدمِ غم در دلِ غَمدانِ او

از برون، بر ظاهرش نقش و نگار / وز درون، ز اندیشه‌ها او زار زار

و آن یکی بینی در آن دَلقِ کُهَن / چون نبات اندیشه و، شِکّر سُخن

جلسه بعد

جلسه قبل

4 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست