خلوتگاهِ شبانه
خوانش و متن غزل شمارهی ۸۳۲ مولانا
روایتگر: محسن محمد
شب شد و هنگامِ خلوتگاه شد……………………….قبلهی عشاق، روی ماه شد
مه پرستان، ماه خندیدن گرفت………………………شب روان، خیزید وقت راه شد
خواب آمد، ما و منها لا شدند………………………وقت آن بیخواب اِلاالله شد
مغزها، آمیخته با کاه تن……………………………….تن بِخُفت و دانهها، بیکاه شد
هِندوان خرگاه تن را روفتند……………………………تُرک، خلوت دید و در خرگاه شد
گفت و گوهای جهان را آب برد………………………..وقت گفتنهای شاهنشاه شد
شمس تبریزی، چو آمد در میان………………………اَهل معنی را، سخن کوتاه شد
خلوتگاهِ شبانه
لینک فاعِلاتُن فاعِلاتُن فاعِلُن (بخش اول) گزیدهیِ غزلیاتِ مولانا