داستان موسی و شبان مثنوی معنوی دفتر دوم بخش سوم و پایانی

album-art

تاریخ برگزاری جلسه ۱ مرداد ماه ۱۳۹۷ 

مدرس محسن محمد

جلسات مختلف این سری را در زیر مشاهده می‌کنید:

جلسه اول

جلسه دوم

جلسه سوم

 
1787) گفت: ای موسی از آن بگذشته‌ام / من کنون در خونِ دل آغشته‌ام

1788) من ز سِدره‌ی منتهی بگذشته‌ام / صد هزاران ساله زآن سو رفته‌ام

1789) تازیانه بر زدی ، اسبم بگشت / گُنبدی کرد و ز گردون بر گذشت

1790) مَحرَمِ ناسوتِ ما، لاهوت باد / آفرین بر دست و بر بازوت باد

1791) حالِ من اکنون برون از گفتن است / این چه می‌گویم، نه احوالِ من است

1792) نقش می‌بینی که در آیینه‌ای است / نقشِ توست، آن نقشِ آن آیینه نیست

1793) دَم که مَردِ نایی اَندر نای کرد / در خورِ نای است؟ نه، در خوردِ مَرد

1794) هان و هان، گر حمد گویی، گر سپاس / همچو نافرجام آن چوپان شناس

1795) حمدِ تو نسبت بدان گر بهترست / لیک آن نسبت به حق هم اَبترست

1796) چند گویی؟ چون غِطا برداشتند / کین نبوده ست آنکه می‌پنداشتند

1797) این قبولِ ذِکرِ تو از رحمت است / چون نمازِ مُستَحاضه رُخصت است

1798) با نمازِ او بیالوده ست خون / ذکرِ تو آلوده‌ی تشبیه و چون

1799) خون پلیدست و به آبی می رود / لیک باطن را نجاست ها بُوَد

1800) کان به غیرِ آبِ لطفِ کردگار / کم نگردد از درونِ مردِ کار

1801) در سُجودت کاش رُو گردانیی / معنیِ سُبحانَ رَبّی دانیی

1802) کای سُجودم، چُون وجودم ناسزا / مر بَدی را تو نِکویی دِه جزا

1803) این زمین از حِلمِ حق دارد اثر / تا نجاست بُرد و گُل ها داد بَر

1804) تا بپوشد او پلیدی هایِ ما / در عوض بر روید از وَی غنچه‌ها

1805) پس چو کافر دید کو در داد و جود / کمتر و بی مایه‌تر از خاک بود

1806) از وجودِ او گُل و میوه نَرُست / جز فَسادِ جمله پاکی ها نَجُست

1807) گفت: واپس رفته ام من در ذَهاب / حَسرَتا یا لَیتَنی کُنتُ تُراب

1808) کاش از خاکی سفر نگزیدمی / همچو خاکی دانه یی می چیدمی

1809) چون سفر کردم، مرا راه آزمود / زین سفر کردن، ره آوردم چه بود؟

1810) ز آن همه میلش سویِ خاک است کو / در سفر سودی نبیند پیشِ رُو

1811) روی واپس کردنش، آن حرص و آز / روی در ره کردنش، صدق و نیاز

1812) هر گیا را کِش بُوَد میلِ عُلا / در مزیدست و حیات و در نَما

1813) چونکه گردانید سر سویِ زمین / در کمی و خشکی و نقص و غَبین

1814) میلِ روحت چون سویِ بالا بُوَد / در تزاید مرجعت آنجا بُوَد

1815) ور نگون سازی سَرت سویِ زمین / آفِلی، حق لا یُحِبُّ الآفِلین

سؤال موسی از خداوند راز غلبه‌ی ظالمان

1816) گفت موسی: ای کریمِ کارساز / ای به یک دَم، ذکرِ تو عُمرِ دراز

1817) نقشِ کژمژ دیدم اندر آب و گِل / چون ملائک اعتراضی کرد دِل

1818) که چه مقصودست نقشی ساختن / واندر او تخمِ فَساد انداختن؟

1819) آتشِ ظلم و، فساد افروختن / مسجد و، سجده کُنان را سوختن؟

1820) مایه‌‌ی خونابه و زردابه را / جوش دادن از برایِ لابه را

1821) من یقین دانم که عینِ حکمت است / لیک مقصودم عیان و رؤیت است

1822) آن یقین می‌گویدم: خاموش کن / حرصِ رؤیت گویدم: نه، جوش کن

1823) مر مَلایک را نمودی سرِ خویش / کین چنین نوشی همی ارزد به نیش

1824) عرضه کردی نورِ آدم را عیان / بر ملایک گشت مشکل ها بیان

1825) حَشرِ تو گوید که سرِّ مرگ چیست / میوه‌ها گویند سرِّ برگ چیست؟

1826) سرِ خون و نطفه، حُسنِ آدمی است / سابقِ هر بیشی ای، آخِر کمی است

1827) لوح را اوّل بشوید بی‌وقوف / آنگهی بر وی نویسد او حروف

1828) خون کند دل را و، اشکِ مُستهان / بر نویسد بر وی اسرار آنگهان

1829) وقتِ شُستن، لوح را باید شناخت / که مر آن را دفتری خواهند ساخت

1830) چون اساسِ خانه یی می‌افگنند / اولین بنیاد را بر می‌کنند

1831) گِل برآرند اوّل از قعرِ زمین / تا به آخِر بر کشی ماءِ مَعین

1832) از حِجامت، کودکان گِریند زار / که نمی دانند ایشان سرِّ کار

1833) مرد، خود زر می دهد حَجّام را / می‌نوازد نیشِ خون آشام را

1834) می‌دَود حمّال، زی بارِ گران / می‌رُباید بار را از دیگران

1835) جنگِ حمّالان برای بار بین / این چنین است اِجتهاد کاربین

1836) چون گرانی ها اساسِ راحت است / تلخ‌ها هم پیشوای نعمت است

1837) حُقَّتِ الجنّه بِمَکروهاتِنا / حُقَّتِ النّیرانُ مِن شَهواتِنا

 

جلسه بعد

جلسه قبل

1 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست