دو حکایت از بوستان سعدی بهشت و دوزخ

دو حکایت از بوستان سعدی

روایتگر محسن محمد

بهشت و دوزخ
دو حکایت از بوستان سعدی
دو حکایت از دو باب مختلف از بوستان سعدی انتخاب شده، دو حکایتی که شباهت‌ها و تفاوت‌های جالب بین آنها امکان مقایسه‌ای آموزنده را ایجاد کرده است.
حکایت اول از باب چهارم در تواضع
که داستان انسان خوب‌کردار و خوش‌خویی است که می‌میرد و بعد از مرگ به سادگی با او برخورد می‌کنند؛ چرا که او همین رفتار را با خلق خدا داشته است.
و حکایت دوم از باب پنجم در رضا
انتخاب شده است که برعکس حکایت اول داستان انسان ریاکاریست که می‌میرد و مثل داستان اول به خواب کسی می‌آید و ماجرای مرگ و پس از مرگ خود را افشا می‌کند.
ماجراهای پس از مرگ این انسان سیاهکار مثل خلق و خو و اندیشه‌ی تاریک او، تاریک و رنج‌آور است.
تصویر: مه‌سیما هاشمی
امور فنی: صالح رضایی

متن حکایت اول باب چهارم در تواضع

یکی خوب کردار خوش خوی بود

که بد سیرتان را نکو گوی بود

به خوابش کسی دید چون در گذشت

که باری حکایت کن از سرگذشت

دهانی به خنده چو گل باز کرد

چو بلبل به صوتی خوش آغاز کرد

که بر من نکردند سختی بسی

که من سخت نگرفتمی بر کسی

متن حکایت دوم باب پنجم در رضا

سیهکاری از نردبانی فتاد

شنیدم که هم در نفس جان بداد

پسر چند روزی گرستن گرفت

دگر با حریفان نشستن گرفت

به خواب اندرش دید و پرسید حال

که چون رستی از حشر و نشر و سؤال؟

بگفت ای پسر قصه بر من مخوان

به دوزخ در افتادم از نردبان

نکو سیرتی بی تکلف برون

به از نیکنامی خراب اندرون

به نزدیک من شبرو راهزن

به از فاسق پارسا پیرهن

دو حکایت از بوستان سعدی

لینک بخش دامنی از گل در کانال یوتوب نفیر نی

بوستان سعدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست