تاریخ برگزاری جلسه ۸ مردادماه ۱۳۹۷
مدرس محسن محمد
۱۸۷۸) عاقلی، بر اسپ میآمد سوار / در دهانِ خفتهای میرفت مار.
۱۸۷۹) آن سوار آن را بدید و میشتافت / تا رمانَد مار را، فرصت نیافت.
۱۸۸۰) چونکه از عقلش فراوان بُد مدد / چند دَبُّوسی قوی بر خفته زد.
۱۸۸۱) بُرد او را زخم آن دَبُّوسِ سخت / زو گریزان تا به زیر یک درخت.
۱۸۸۲) سیبِ پوسیده بسی بُد ریخته / گفت: ازین خور، ای بهدرد آویخته.
۱۸۸۳) سیب چندان مرد را در خورد داد / کز دهانش باز بیرون میفتاد.
۱۸۸۴) بانگ میزد کای امیر آخِر چرا / قصد من کردی؟! چه کردم من تورا؟!.
۱۸۸۵) گر تورا زَ اصل است با جانم ستیز / تیغ زن، یکبارگی خونم بریز.
۱۸۸۶) شوم ساعت که شدم بر تو پدید / ای خُنُک آن را که روی تو ندید!.
۱۸۸۷) بی جنایت، بی گُنه بی بیش و کم / مُلحدان، جایز ندارند این ستم.
۱۸۸۸) میجهد خون از دهانم با سُخُن / ای خدا، آخر مکافاتش تو کُن!.
۱۸۸۹)هر زمان میگفت او نفرین نو/اوش میزد کاندرین صحرا بدو.
۱۸۹۰) زخم دبُّوس و سوارِ همچو باد / میدوید و باز در رو میفتاد.
۱۸۹۱) مُمتَلیُّ خوابناک و سست بُد / پا و رویش صد هزاران زخم شد.
۱۸۹۲) تا شبانگه میکشید و میگُشاد / تا ز صَفرا قَی شدن بر وی فتاد.
۱۸۹۳) زو بر آمد خوردهها، زشت و نکو / مار با آن خورده بیرون جَست ازو.
۱۸۹۴) چون بدید از خود برون آن مار را / سجده آورد آن نکوکردار را.
۱۸۹۵) سَهم آن مار سیاه زشت زَفت / چون بدید، آن دردها از وی برفت.
۱۸۹۶) گفت: خود تو جبرئیل رحمتی / یا خدایی که ولی نعمتی؟!.
۱۸۹۷) ای مبارک، ساعتی که دیدیَم / مُرده بودم، جان نو بخشیدیم.
۱۸۹۸) تو مرا جویان، مثال مادران / من گریزان از تو مانند خران.
۱۸۹۹) خر گریزد از خداوند از خری / صاحبش در پی ز نیکو گوهری.
۱۹۰۰) نه از پی سود و زیان میجویدش / بلکه تا گرگش نَدرَّد یا دَدَش.
۱۹۰۱) ای خُنُک آن را که بیند روی تو / یا در اُفتد ناگهان در کوی تو.
۱۹۰۲) ای روان پاک، بِستوده تورا / چند گفتم ژاژ و بیهوده تورا.
۱۹۰۳) ای خداوند و شهنشاه و امیر / من نگفتم، جهل من گفت، آن مَگیر.
۱۹۰۴) شِمهای زین حال اگر دانستمی / گفتن بیهوده کی تانستمی؟.
۱۹۰۵) بس ثَنایت گفتمی ای خوش خِصال / گر مرا یک رمز میگفتی ز حال.
۱۹۰۶) لیک خامش کرده میآشوفتی / خامشانه بر سرم میکوفتی.
۱۹۰۷) شد سرم کالیوه، عقل از سر بِجَست / خاصه این سر را که مغزش کمترست.
۱۹۰۸) عفو کن ای خوبروی خوبکار / آنچ گفتم از جنون، اندر گذار.
۱۹۰۹) گفت: اگر من گفتمی رمزی از آن / زهرهی تو آب گشتی آن زمان.
۱۹۱۰) گر تورا من گفتمی اوصاف مار / ترس از جانت بر آوردی دَمار.
خطیر بودن نفس اماره
۱۹۱۱) مصطفی فرمود: اگر گویم بهراست / شرح آن دشمن که در جان شماست.
۱۹۱۲) زَهرههای پُردلان هم بر درد / نه رود ره، نه غم کاری خورد.
۱۹۱۳) نه دلش را تاب ماند در نیاز / نه تنش را قُوَّت روزه و نماز.
۱۹۱۴) همچو موشی پیش گربه، لا شود / همچو بره پیش گرگ از جا رود.
۱۹۱۵) اندرو نه حیله ماند، نه رَوِش / پس کنم ناگفتهتان من پرورش.
۱۹۱۶) همچو بوبکر ربابی تن زنم / دست، چون داود در آهن زنم.
۱۹۱۷) تا محال از دست من حالی شود / مرغ پر برکنده را بالی شود.
رنجانیدن امیری خفتهیی را که مار در دهانش رفته بود
اتحاد ظاهر و مظهر
۱۹۱۸) چون یَدُالله فَوقِ اَیدیهِم بود / دست ما را دست خود فرمود اَحَد.
۱۹۱۹) پس مرا دست دراز آمد یقین / بر گذشته ز آسمان هفتمین.
۱۹۲۰) دست من بنمود بر گردون هنر / مُقریا، بر خوان که اِنشَقَّ القَمَر.
۱۹۲۱) این صفت هم بهر ضعف عقلهاست / با ضعیفان شرح قدرت کی رواست؟.
۱۹۲۲) خود بدانی چون بر آری سر ز خواب / ختم شد وَالله اَعلَم بِالصَواب.
۱۹۲۳) مر تورا نه قوَّت خوردن بدی / نه ره و پروای قَی کردن بُدی.
۱۹۲۴) میشنیدم فحش و خر میراندم / رَبِ یَسِّر زیر لب میخواندم.
۱۹۲۵) از سبب گفتن مرا دستور نه / ترک تو گفتن مرا مقدور نه.
۱۹۲۶) هر زمان میگفتم از درد درون / اِهدِ قَومی اِنَّهُم لایَعلَمون.
۱۹۲۷) سجدهها میکرد آن رَسته ز رنج / کای سعادت، وی مرا اقبال و گنج.
۱۹۲۸) از خدا، یابی جَزاها ای شریف / قُوَّت شُکرت ندارد این ضعیف.
۱۹۲۹) شکر، حق گوید تورا ای پیشوا / آن لب و چانه ندارم وآن نوا.
۱۹۳۰) دشمنیِّ عاقلان زین سان بود / زَهر ایشان اِبتِهاج جان بود.
۱۹۳۱) دوستی ابله بود رنج و ضَلال / این حکایت بشنو از بهر مثال.
4 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
بسیار شیوا و زیبا و تأمل برانگیز بود، درود بر تو محسن جان🌹
اقا محسن عالیه. من تو کافه میزارم. مشتریها هم فیض میبرن
چقدر خوب که دوستان استفاده می کنند
زنده باشید ، فوق العاده و آموزنده