عارفانه غزل 1247 از مولانا روایتگر محسن محمد

ویدیوی غزل عارفانه

در بین غزلیات مولانا هستند غرلیاتی که از نظر حس و حال عرفانی و لطیفه‌های ادبی شاخص و متمایز هستند.
غزل ۱۲۴۷ یکی از این شاهکار‌های حیرت‌انگیز دیوان غزلیات شمس(دیوان غزلیات مولانا) است.

ویدیوی بالا خوانش غزل و فایل صوتی زیر خوانش و توضیحاتی پیرامون این غزل است

صدای فایل زیر در شروع یکی از جلسات مثنوی ضبط شده است و کیفیت پایین کیفیت صدا به همین دلیل است.

فایل صوتی غزل عارفانه

متن غزل عارفانه 1247

عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش / خون انگوری نخورده باده شان هم خون خویش

هر کسی اندر جهان مجنون لیلی شدند/عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش

ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این/بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش

گر تو فرعون منی از مصر تن بیرون کنی/در درون حالی ببینی موسی و هارون خویش

لنگری از گنج مادون بسته‌ای بر پای جان/تا فروتر می‌روی هر روز با قارون خویش

یونسی دیدم نشسته بر لب دریای عشق/گفتمش چونی جوابم داد بر قانون خویش

گفت بودم اندر این دریا غذای ماهیی/پس چو حرف نون خمیدم تا شدم ذاالنون خویش

زین سپس ما را مگو چونی و از چون درگذر/چون ز چونی دم زند آن کس که شد بی‌چون خویش

باده غمگینان خورند و ما ز می خوش دلتریم/رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش

خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال/هر غمی کو گرد ما گردید شد در خون خویش

باده گلگونه‌ست بر رخسار بیماران غم/ما خوش از رنگ خودیم و چهره گلگون خویش

من نیم موقوف نفخ صور همچون مردگان/هر زمانم عشق جانی می‌دهد ز افسون خویش

در بهشت استبرق سبزست و خلخال و حریر/عشق نقدم می‌دهد از اطلس و اکسون خویش

دی منجم گفت دیدم طالعی داری تو سعد/گفتمش آری ولیک از ماه روزافزون خویش

مه کی باشد با مه ما کز جمال و طالعش/نحس اکبر سعد اکبر گشت بر گردون خویش

توضیحاتی درباب دیوان غزلیات شمس کلیک کنید

4 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست