عشق درمانگر
بهباور مولانا ریشهیدردهای بشر خودخواهی اوست و آن چیزی که برای یک گام هم که شده ما را از این رنجها دور میکند عشق درمانگر است.
موسیقی زمینهی این ویدئو دونوازی استاد مرحوم جلالذوالفنون و استاد سهیل ذوالفنون در مایهی کردبیات است.
با تشکر از استاد سهیل ذوالفنون فرزند ایشان که اجازه استفاده از آثار ارزشمند استاد را به کانال “نفیر نی” دادند.
ابیات 3088 الی 3115 دفتر دوم
گفت پیری مر طبیبی را که من / در زَحیرم از دِماغِ خویشتن
گفت: از پیری است آن ضعفِ دِماغ / گفت: بر چشمم ز ظُلمت هست داغ
گفت از پیری است ای شیخِ قدیم / گفت: پشتم درد می آید عظیم
گفت: از پیری است ای شیخِ نزار / گفت : هر چه می خورم نَبوَد گُوار
گفت: ضعفِ معده هم از پیری است / گفت: وقتِ دَم مرا دَم گیری است
گفت: آری انقطاعِ دَم بُوَد / چون رسد پیری، دو صد علّت شود
گفت: ای احمق، بر این بَر دوختی؟ / از طبیبی تو همین آموختی؟
ای مُدَمّغ، عقلت این دانش نداد / که خدا هر رنج را درمان نهاد؟
تو خرِ احمق ز اندک مایگی / بر زمین ماندی ز کوته پایگی ؟
پس طبیبش گفت: ای عُمرِ تو شصت / این غضب، وین خشم هم از پیری است
چون همه اوصاف و اجزاء شد نحیف / خویشتن داری و صبرت شد ضعیف!
عشق درمانگر
لینک فایل دیگر مرتبط با این موضوع (چشم اَحوَل، عقل احمق نقدی بر ظاهر بینی انسانها)