تاریخ برگزاری ۱۹ آذر ۱۳۹۷
مدرس محسن محمد
درد، بیدار کنندهی روح است
2258) دردِ پشتم داد هم تا من ز خواب / برجهد هر نیم شب لابد شتاب
2259) تا نخُسبم جمله شب، چُون گاومیش / دردها بخشید حق از لطفِ خویش
2260) زین شکست، آن رحمِ شاهان جُوش کرد / دوزخ از تهدیدِ من خاموش کرد
2261) رنج، گنج آمد که رحمتها در اوست / مغز، تازه شد، چو بخراشید پوست
2262) ای برادر موضعِ تاریک و سرد / صبر کردن بر غم و سستی و درد
2263) چشمۀ حیوان و، جامِ مستی است / کآن بلندیها همه در پستی است
2264) آن بهاران مُضمَر است اندر خزان / در بهار است آن خزان، مگریز از آن
2265) همرهِ غم باش، با وحشت بساز / میطلب در مرگِ خود عُمرِ دراز
2266) آنچه گوید نَفسِ تو کاینجا بَد است / مَشنَوَش چون کارِ او ضِد آمده است
2267) تو خلافش کُن که از پیغمبران / این چنین آمد وصیّت در جهان
ضرورت مشورت با خردمندان
2268) مشورت در کارها واجب شود / تا پشیمانی در آخِر کم بُوَد
2269) گفت امّت: مشورت با کی کنیم؟ / انبیا گفتند: با عقلِ امیم
2270) گفت: گر کودک درآید یا زنی / کو ندارد رأی و عقلِ روشنی
2271) گفت: با او مشورت کُن و آنچه گفت / تو خِلافِ آن کُن و، در راه اُفت
2272) نَفسِ خود را زن شناس، از زن بَتَر / ز آنکه زن جزوی است، نَفست کُلِ شَر
2273) مشورت با نَفسِ خود گر میکنی / هر چه گوید، کُن خلافِ آن دَنی
2274) گر نماز و روزه میفرمایدت/ نَفس، مکّارست، مکری زایدت
2275) مَشورت با نَفسِ خویش اندر فِغال / هر چه گوید، عکسِ آن باشد کمال
2276) بر نیابی با وَی و استیز او / رَو بَرِ یاری، بگیر آمیز او
2277) عقل، قوّت گیرد از عقلِ دگر / نَی شِکر کامل شود از نَی شِکر
نفس اماره، بس حیله گر است
2278) من ز مکرِ نَفس دیدم چیزها / کو بَرَد از سِحرِ خود تمییزها
2279) وعدهها بدهد تو را تازه بهدست / کو هزاران بار، آنها را شکست
2280) عُمر، گر صد سال خود مهلت دهد / اوت هر روزی بهانهی نو نهد