علم و انواع آن
لینک قسمت دوم علم و انواع آن از نگاه عارفان
لینک قسمت سوم علم و انواع آن از نگاه عارفان
عرفا بر اساس هر یک بر اساس زاویه دید خاصی که داشتهاند. هر کدام علم را تقسیم بندی کردهاند. جدا از تفاوتهای متعددی که این زاویه دید در
این تقسیمبندیها ایجاد کرده وجه اشتراک همهی تقسیمبندیهای عارفانه از علم باور به این نکته است، که علم دو شاخهی اساسی دارد: علوم
مربوط به جسم و علوم مربوط به روح
به قول مولانا علوم اهل دل و علوم اهل تن یا دانش آن سَری و دانش این سَری!
به باور این بزرگان هر کدام از این دو نوع علم برای انجام امور خاصی مناسب هستند. و اگر از حوزهی کارامدی خود خارج شوند به بیراهه میروند. و در آن صورت به کار گیری آنها در نهایت حاصلی جز ناکامی ندارد.
حالا با توجه به نکتهی اول یعنی ذوابعاد بودن وجود انسان و متعالی بودن یکی از این ابعاد، آن دانشی که به بعد روحانی و متعالی انسان میپردازد ارزش بیشتری دارد و انسان بایستی بیشتر تمرکز خود را روی آن بخش بگذارد.
چرا که «کُلّ شیءٍ یَرجعُ الى اصلِهِ» و بنابر این تو بایستی وجود خود را به آن چیزی متصل کنی که وقتی به اصل خود بازگشت تو را به پایین نکشد بلکه به رشد و تعالی برساند.
سوی آب و گل شدی در اسفلین
منازلالسائرین
یکی از مهمترین تقسیم بندیهای عارفانهی علم ازآن خواجه عبدالله انصاری است. در کتاب منازلالسائرین این کتاب که به صورت بسیار خلاصه در قرن پنجم به درخواست مریدان خواجه نگاشته شد. بعدها یکی دیگر از بزرگان عرفان به نام کمالالدین عبدالرزاق کاشانی این کتاب را شرح کرد و بسط داد. البته این کتاب هم به عربی نوشته شد. ترجمهها و شرحهای متعددی از این کتاب در دست است.
مطلب زیر برگرفته از کتاب انیسالعارفین یعنی شرح عبدالرزاق کاشانی بر این کتاب است.
خواجه علم را در این کتاب به سه قسم تقسیم میکند.
1- علم جلی یا علم دِراسَت حاصل مدرسه و کلاس و درس است
2- علم خفی که به زراعت میماند. یعنی انگار دانهای را بکاری و از آن محافظت کنی تا به بار بنشیند. علم خفی حاصل ریاضت، همت، هوشیاری و خلوت است.
3- علم لَدُنّی یا وهبی که بر خلاف دو گونهی پیشین جوششی است. بیواسطه و بی علت است. سند برارد یعنی قابل اثبات به غیر نیست. و عقل ابزار ادراک آن نیست.
2 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
درمتن سومی که علم لدنی است چیز دیگر ی نوشته شده
سلام ممنون از دقت نظر شما اصلاح شد