ابیات 1462 تا 1493 دفتر دوم مثنوی فایل صوتی

album-art

تاریخ ۲۷ فروردین ۹۷

مدرس محسن‌محمد 

نه که لقمان را که بنده‌ی پاک بود ………………… روز و شب در بندگی چالاک بود؟

خواجه‌اش می‌داشتی در کار ، پیش ……………… بهترش دیدی ز فرزندانِ خویش

زآنکه لقمان گر چه بنده‌زاد بود…………………… خواجه بود و، از هوی آزاد بود

گفت: شاهی شیخ را اندر سُخُن ………………… چیزی از بخشش ز من درخواست کن

گفت: ای شه، شرم نآید مر تو را …………………… که چنین گویی مرا؟ زین برتر آ

من دو بنده دارم و ایشان حَقیر …………………… و آن دو بر تو حاکمان‌اند و امیر

گفت شه: آن دو چه‌اند؟ آن زَلَّت‌است………………. گفت: آن، یک خشم و، دیگر، شَهوَت‌است

شاه آن دان کو ز شاهی فارِغ است …………………. بی مَه و خورشید، نورش بازِغ است

مَخزَن آن دارد که مَخزَن، ذاتِ اوست…………….. هستی او دارد که با هستی عَدُوست

خواجه‌ی لقمان به ظاهر، خواجه‌وش ……………….در حقیقت بنده، لقمان خواجه‌اش

در جهانِ بازگونه زین بسی است ………………….. در نظرشان گوهری کم از خَسی است

مر بیابان را، مَفازه نام شد…………………………..نام و رنگی عقلشان را دام شد

یک گُرُه را خود، مُعَرِّف، جامه است ……………….. در قبا گویند کو از عامه است

یک گُرُه را ظاهرِ سالوس، زُهد …………………….نور باید تا بُوَد جاسوسِ زُهد

نور باید پاک از تقلید و غول………………………..تا شناسد مرد را بی فعل و قول

در رَوَد در قلبِ او از راهِ عقل………………………نقدِ او بیند، نباشد بندِ نقل

بندگانِ خاصِ عَلّامُ الغُیوب ………………………..در جهانِ جان، جَواسیسُ القُلوب

در درونِ دل، در آید چون خیال ………………. پیشِ او مَکشوف باشد سِرِّ حال

در تنِ گنجشک، چه‌بوَد برگ و ساز ؟ ……………که شود پوشیده آن، بر عقلِ باز؟

آنکه واقِف گشت بر اَسرارِ هُو ……………………سِرّ مخلوقات، چه بوَد پیشِ او؟

آنکه بر افلاک، رفتارش بُوَد ……………………. بر زمین رفتن چه دشوارش بُوَد؟

در کفِ داود کآهن گشت موم ………………… موم چه‌بوَد در کفِ او ای ظَلوم؟

بود لقمان بنده شکلی، خواجه‌یی………………… بندگی بر ظاهرش دیباجه‌یی

چون رود خواجه، به جایِ ناشناس ……………… در غلامِ خویش، پوشاند لباس

او بپوشد جامه‌هایِ آن غلام …………………….. مر غلامِ خویش را سازد امام

در پی‌اش چون بندگان، در رَه شود ………………. تا نباید زو کسی آگه شود

گوید: ای بنده، تو رَو بر صدر شین ………………. من بگیرم کفش چون بنده‌ی کهین

تو دُرشتی کن مرا ، دشنام دِه……………………..مر مرا تو هیچ توقیری منه

ترکِ خدمت، خدمتِ تو داشتم ………………….. تا به غُربت، تخمِ حیلت کاشتم

خواجگان این بندگی‌ها کرده‌اند ……………….. تا گمان آید که ایشان بنده‌اند

چشم پُر بودند و سیر از خواجگی ………………… کارها را کرده‌اند آمادگی

این غلامانِ هوی بر عکسِ آن ………………….. خویشتن بنموده خواجه‌ی عقل و جان


جلسه بعد

جلسه قبل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست