ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی!
ابیات 606 تا 619 دفتر اول مثنوی معنوی
روایتگر: محسن محمد
ابیات شورانگیزی از ابیات غزلوار مثنویست! که در حالت دلبرگی و بیخویشی بر زبان عارفی سوختهجان جاری شده است.
ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی
ما چو ناییم و نوا در ما ز توست
ما چو کوهیم و صَدا در ما ز توست
برد و مات ما ز توست ای خوش صفات
ما که باشیم ای تو ما را جان جان
تا که ما باشیم با تو درمیان
ما عدمهاییم و هستیهای ما
تو وجود مطلقی فانینما
ما همه شیران ولی شیر علم
حملهشان پیداست و ناپیداست باد
آنکه ناپیداست هرگز گم مباد
باد ما و بود ما از داد توست
هستی ما جمله از ایجاد توست
لذت هستی نمودی نیست را
عاشق خود کرده بودی نیست را
لذت انعام خود را وامگیر
نقل و باده و جام خود را وا مگیر
ور بگیری کیت جست و جو کند
نقش با نقاش چون نیرو کند
منگر اندر ما مکن در ما نظر
اندر اکرام و سخای خود نگر
ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو ناگفتهی ما میشنود
نقش باشد پیش نقاش و قلم
عاجز و بسته چو کودک در شکم
ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی!
لینک بخش تماشاخانه از کانال یوتوب نفیر نی