صوفی فقیه و علوی از مثنوی معنوی دفتر دوم شرح و تفسیر ابیات 2166 تا 2193

album-art

تاریخ برگزاری ۲۱ آبان ۱۳۹۷

 مدرس محسن محمد

تنها کردن باغبان، صوفی فقیه و علوی را از همدیگر

2167) باغبانی چون نظر در باغ کرد / دید چون دُزدان به باغِ خود سه مرد

2168) یک فقیه و، یک شریف و، صُوفئی / هر یکی شوخی، بُدی لایُوفئی

2169) گفت: با اینها مرا صد حجّت است / لیک جمع‌اند و، جماعت قوّت است

2170) بر نیایم یک‌تنه با سه نفر / پس بِبُرّمشان نُخُست از همدگر

2171) هر یکی را زآن دگر تنها کنم / چونکه تنها شد، سِبالش بَرکنَم

2172) حیله کرد و، کرد صوفی را به راه / تا کند یارانش را با او تباه

2173) گفت صوفی را: برو سویِ وِثاق / یک گلیم آور برایِ این رِفاق

2174) رفت صوفی، گفت خلوت با دو یار: / تو فقیهی، این شریفِ نامدار

2175) ما به فتوایِ تو نانی می‌خوریم / ما به پَرّ دانشِ تو می‌پَریم

2176) وین دگر شه‌زاده و، سلطانِ ماستسَیّداست از خاندانِ مصطفاست

2177) کیست این صوفی، شکم‌خوارِ خسیس / تا بُوَد با چون شما شاهان جلیس؟

2178) چون بیآید، مَر وَرا پنبه کُنید / هفته‌یی بر باغ و، داغِ من زنید

2179) باغ چه بوَد؟ جانِ من، آنِ شماست / ای شما بوده مرا چون چَشمِ راست

2180) وسوسه کرد و مر ایشان را فریفت / آه کز یاران نمی‌باید شِکیفت

2181) چون به ره کردند صوفی را و رفت / خصم شد اندر پِیَش با چوبِ زَفت

2182) گفت: ای سگ، صوفئی باشد که تیز / اندر آیی باغِ ما تو از ستیز؟

2183) این جُنَیدَت ره نمود و بایزید / از کدامین شیخ و پیرت این رسید؟

2184) کوفت صوفی را، چو تنها یافتش / نیم کُشتش کرد و، سر بشکافتش

2185) گفت صوفی: آنِ من بگذشت، لیک / ای رفیقان، پاسِ خود دارید نیک

2186) مر مرا اغیار دانستید، هان / نیستم اغیارتر زین قَلتَبان

2187) آنچه من خوردم شما را خوردنی است / وین چنین شربت جزای هر دنی است

جواب عمل

2188) این جهان کوه است و گفت و گویِ تو / از صَدا هم باز آید سویِ تو

2189) چون ز صوفی گشت فارغ باغبان / یک بهانه کرد ز آن پس جنسِ آن

2190) کِای شریفِ من، برو سویِ وِثاق / که ز بهرِ چاشت پُختم من رُقاق

2191) بر درِ خانه بگو قیماز را / تا بیارد آن رُقاق و قاز را

2192) چون به ره کردش، بگفت: ای تیزبین / تو فقیهی، ظاهر است این و یقین

2193) او شریفی می‌کند دعویّ سَرد / مادرِ او را که می‌داند که کرد؟

جلسه قبل

جلسه بعد

1 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

  • مهدی زاده .م
    10 مهر 1400 00:28

    درود استاد سوالی داشتم که البته به این درس مربوط نمیشه
    دریکی از غزلیات دیوان شمس
    ایندو بیت و اگه ممکن بود توضیح بدید سپاس ازشما

    بس که بسي نکته عيسي جان
    در دل و در گوش خر اسپوختم
    بس که اذا تم دنا نقصه
    تا بنگويد صنم شوخ تم

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست