نقد و بررسی رابطه مرید و مرادی
پیر را بگزین که بی پیر این سفر
هست بس پر آفت و خوف و خطر
بخش نسبتا کوتاهی از کلاس مثنوی خوانی نفیر نی با محوریت موضوع مرید و مرادی
محسن محمد
معنای مرید از لغتنامهی دهخدا
مرید. [ م ُ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از مصدر ارادة. رجوع به ارادة شود. || اراده کننده . (غیاث ). خواهنده . (آنندراج ). صاحب اراده . ||
نزد اهل تصوف به دو معنی آید. یکی به معنی محب یعنی سالک مجذوب ، دوم به معنی مقتدی، و مقتدی آن باشد که حق سبحانه و تعالی دیده ٔ بصیرتش را به نور هدایت بینا گرداند تا وی به نقصان خود نگرد ودائماً در طلب کمال باشد و قرار نگیرد مگر به حصول مقصود و و جوب قرب حق سبحانه و تعالی و هر که به اسم اهل ارادت موسوم بود جز حق در دو جهان مقصودی نداندو اگر یک لحظه از طلب آن بیارامد اسم ارادت بر او عاریت و مجاز باشد.
ابوعثمان گوید مرید آن کس باشد که دل او از هرچیز مرده جز خدای خود، چیزی نخواهد جز خدای و نزدیک شدن بدو و همیشه مشتاق بقای حق باشد تا آن حد که شهوات و لذات این جهان از دل او بیرون شود از کثرت شوق و هیام به وصول به حق ، و مرید صادق آن باشد که کلاً و جملةً روی به سوی خدای دارد و دوام دل با شیخ دارد از سر ارادت تمام ، و روحانیت شیخ را حاضر داند در همه احوال و در راه باطن از وی استمداد کند، و خود را نسبت به شیخ مانند میت بین دو دست غسال پندارد تا از شر شیطان و نفس اماره محفوظ بماند.
نقل قول از بزرگان
برخی گویند مرید آن کس است که از غیر خدای تعالی دلش چرکین باشد و اعراض کرده باشد، و برخی دیگر گفته اند که مرید کسی است که آنچه اراده ٔ خدائی است آن را گرانبهاترین ذخیره ٔ خود پنداشته و پیوسته در نگاهداری آن کوشا باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ).
آنکه مجرد از اراده باشد. آنکه از روی نظر و استبصار و تجود و از روی اراده بسوی خداوند منقطع باشد چه می داند که در وجودچیزی جز آنچه خداوند بخواهد واقع نگردد لذا اراده ٔ خود را در اراده ٔ او محو می کند و چیزی جز آنچه را حق تعالی اراده کند، نمی خواهد. (از تعریفات جرجانی ).
آنکه دست بیعت به شیخی صاحب خلافت دهد و آن شیخ بر سر او مقراض راند و کلاه پوشاند و از گناهان توبه دهد. (آنندراج ).
آنکه به مرشدی سرسپرده باشد. سالک . سرسپرده به پیری و مرشدی . مقابل مراد. مقابل مرشد. مقابل پیر و شیخ . (یادداشت مرحوم دهخدا) : زاهد گفت اگر مرا آرزوی مرید بسیار…نبودی …به ترهات دزد فریفته نگشتمی . (کلیله و دمنه ).
احتمالا این مقاله به شما کمک میکند
نقد و بررسی رابطه مرید و مرادی