کنایه یکی از آرایه‌های مهم و پرکاربرد در زبان و ادبیات

کنایه در زبان فارسی!

آرایه کنایه در شعر و ادب فارسی چیست؟ آموزش با مثال های کاربردی | ستاره

فلانی دنبال قاتل بروسلی می‌گرده!

«انگار کشتی‌هات غرق شده!»

«می‌تونه گلیمش رو از آب بیرون بکشه »

«صورتش رو با سیلی سرخ نگه می‌داره!»

«باز هم دسته‌گل به آب دادی؟»

همه‌ی ما از این جمله‌ها و جمله‌های مشابه آن، استفاده می‌کنیم.

در همه‌ی این جمله‌ها از کنایه استفاده شده است.

گاهی اوقات برای بیان منظورمان، از کنایه‌ها استفاده می‌کنیم.

مخصوصا وقتی گفتن مستقیم موضوع (به دلایل مختلف مثل خجالت و رودبایستی، ترس، احترام و . . . . ) برایمان سخت باشد.

وقتی به هر دلیلی آنچه را می‌خواهیم بگوییم، نتوانیم به طور مستقیم به زبان بیاوریم و به‌صورت غیرمستقیم به چیزی که در ذهن داریم اشاره کنیم از آرایه‌ی کنایه استفاده کرده‌ایم.

مثلاً برای همه راحت نیست که از مشکلات مالی خودشان و از فقر و نداریشان حرف بزنند. در این وقت‌ها به‌صورت کنایه‌آمیز می‌گویند که: «آه در بساط ندارم» و یا «صورتم را با سیلی سرخ نگه می‌دارم».

یا وقتی می‌خواهیم بگوییم فلانی خسیس است می‌گوییم «آب از دستش نمی‌چکد»

آب از دستش نمی چکد خیرش به کسی نمی... - ضرب المثل های فارسی | Facebook

یا وقتی می‌خواهیم از فقر شدید کسی حرف بزنیم می‌گوییم «گور نداره که کفن داشته باشه»

کنایه یکی از ابزارهای مهمِ مفهومیِ زبان است و درک و به کاربستن آن نیاز به دانش زبانی و تمرین دارد.

درک کنایه‌های هر زبان نیاز به مهارت زبانی بالایی دارد به همین دلیل کسانی که به تازگی زبانی را یاد می‌گیرند و مهارت کافی در درک و به‌کار بردن آن ندارند ممکن است کنایه‌ها را نفهمند.۱

مثلا وقتی ما می‌گوییم «درِ خانه‌ی فلانی همیشه باز است» فقط یک فارسی‌زبان یا کسی که به زبان فارسی تسلط نسبی دارد می‌فهمد که منظورمان این است که شخص مورد نظرِِ، آدم مهمان‌دوستی است. و همیشه مهمان دارد. و الا ممکن است تصور کند که منظور بی‌انضباطی یا بی‌توجهی شخص است!

اما آیا شما که فارسی‌زبان هستید معنی کنایه‌های زیر را بدون راهنمایی درک می‌کنید؟

«فلانی سگش ترسو است!»

یا

«بچه‌شترش لاغر است!»

حق با شماست جواب دادن این سوال برای یک فارسی‌زبان بدون آگاهی نسبی از زبان و فرهنگ عربی حتما دشوار و چالش برانگیز است!!

جملات بالا به معنی مهمان‌نوازی هستند اما شما که با زبان و فرهنگ عربی آشنایی ندارید ممکن است تنها معنی نزدیک آن را درک کنید و برای درک معنای دور یعنی کنایی آن به توضیحات زیر نیاز داشته باشید!

وقتی که گفته می‌شود فلانی سگش ترسو است، مقصود این است که مهمان‌نواز است. چرا!؟ چه رابطه‌ای بین ترسو بودن سگ کسی با مهمان‌نوازی او وجود دارد؟

به این ترتیب که: وقتی جایی رفت و آمد زیاد باشد سگ پارس می‌کند و صاحب سگ برای خاطر مهمان سگش را مرتب دعوا می‌کند، وقتی این کار هر روز ادامه پیدا کند سگ ترسو و توسری خورده (خود همین عبارت توسری خورده اینجا کنایه است) می‌شود بنابراین ترسو بودن سگ به علت زیادی رفت و آمد مهمان و زیادی رفت و آمد مردم، دلیل بر مهمان‌نوازی شخص است.

کسی که بچه شترش لاغر است. دلیل لاغری بچه‌شتر گرسنگی است و دلیل گرسنگی بچه‌شتر استفاده از شیر مادرش برای پذیرایی از میهمان‌های هر روزه صاحبش است!

پس معنای دور (بچه شترش لاغر است) مهمان‌نوازی است.۲

بسیاری از ضرب‌المثل‌‌ها درواقع عبارات کنایی هستند.

ضرب‌المثل‌های گلستان

در ادامه به صورت تمرین و برای افزایش مهارت درک مفهوم کنایه تعدادی از کنایه‌های رایج زبان فارسی را بررسی می‌کنیم:

بی سر و پا:
معنی نزدیک :کسی که نه سر و نه پا داشته باشد
معنی دور: به انسان فرومایه و پست گفته می‌شود کسی که به لحاظ اخلاقی ضعیف باشد

اجاقش کور است:
معنی نزدیک: کسی که اجاق خانه‌‌اش روشن نباشد
معنی دور: کسی که فرزندی نداشته باشد.

بی‌بخار:
معنی نزدیک :فردی که بخار ندارد
معنی دور: به آدم‌های بی غیرت گفته می‌شود

تیر کسی به سنگ خورد:
معنی نزدیک: کسی که تیری می‌اندازد و تیرش به سنگ می‌خورد
معنی دور: کسی که به آرزوی خود نرسیده درکارها و برنامه‌هایش موفق نشده.

ازجان خود سیرشدن:
معنی نزدیک: کسی که از زندگی خود سیر شده باشد
معنی دور: ناامیدشدن و از شرایط و زندگی بیزار شده باشد.

کنایه های رایج که استفاده می شود.


زهره ترک شدن: بسیارترسیدن

هوای کسی را داشتن: مراقبت کردن از کسی


دست شیطان را ازپشت بسته: بسیار مکار و فریبکار است

دست بی‌نمک داشتن: وقتی محبت و خدمت کسی نزد دیگران مورد بی اعتنایی قرار بگیرد گفته می‌شود


نان بُری کردن: مانع از به دست آوردن رزق و روزی کسی شدن

رنگ عوض کردن: تغییر عقیده دادن ناگهانی و معمولا ریاکارانه


دستش به دهانش می‌رسد: درآمد کافی برای زندگی راحت دارد

به پای کسی نشستن: منتظر شدن برای کسی


سگ جان بودن: مقاومت بسیار، سخت جانی

پای کسی را از جایی بریدن: مانع رفت و آمد او به جایی شدن

یک کار دیگه!

تعدادی کنایه (حداقل ده تا) از کنایه‌هایی که در زبان روزمره از آن استفاده می‌کنید در قسمت دیدگاه بنویسید تا دیگران از آن استفاده کنند!

پانویس

۱ بیان سیروس شمیسا انتشارات فردوسی ص ۲۶۵

۲ برداشتی از کتاب ترجمه و شرح جواهرُالبلاغه مترجم حسن عرفان نوشته‌ی احمد هاشمی انتشارات بلاغت ص ۲۱۲ و ۲۱۳

24 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

  • اميرعرفان پيرمشترى
    28 فروردین 1401 17:54

    جيب كسي درد گرفتن(كنايه از اينكه وضع مالي كسي خوب نمي باشد)
    آب از آب تكان نميخورد
    آرامش قبل از طوفان
    آسمان به زمين نمي آيد
    آفتاب لب بام
    هروقت ماهي را از آب بگيري تازه است
    ايراد بنى اسرائيلى گرفتن
    به هر سازي رقصيدن 
    پا از گليم خود بيرون بردن
    توى هچل افتادن

    پاسخ
  • علیرضافارسی
    30 فروردین 1401 20:04

    اب درهاون کوبیدن
    چوب خدا صدا ندارد
    یک شب که هرارشب نمیشود
    مرغ همسایه غازه
    شتری که درخانه همه میخوابد
    همسایه ها یاریکنید تا من شوهرداری کنم
    طرف را به ده زاه نمیدهند سراغ کدخدا میگیره
    دردروازه رامیشه بست دهن مردم را نمیشه بست
    دردیزی بازه حیای گربه کجاست
    یک کلاغ چهل کلاغ

    پاسخ
  • اشکان قضات
    31 فروردین 1401 14:53

    سلام :
    ۱. مرغ همسایه غازه
    ۲.در فلانی به روی همه بازه
    ۳. زبانم مو درآورد
    ۴. شاخ در آوردم
    ۵. آب از مشکش نمی چکد
    ۶. به هر سازی رقصیدن
    ۷.آب در هاون کوبیدن
    ۸.ماهی را هر وقت از آب بگیری تازست
    ۹.جای سوزن انداختن نبود
    ۱۰. زیر پام علف سبز شد

    پاسخ
  • رضا سرخوش
    31 فروردین 1401 15:57

    پاورچین پاورچین 
    سنگ از آسمان ببارد
    از خر شیطان بیا پایین 
    بهانه های بنی اسرایئلی 
    دیگ به دیگ میگه روت سیاه 
    تو حالا جیب مارا نزن
    مرغ همسایه غازه 
    در خونه یارو همیشه بازه 
    از آب گل آلود ماهی گرفتن
    کوه به کوه نمیرسه ولی آدم به آدم میرسه

    پاسخ
    • متین مشیری
      31 فروردین 1401 21:11

      چوب لای چرخ گذاشتن
      چو دخالت نیست خرج آهسته تر کن
      چانه اش گرم شد
      چه خاکی بر سرم بریزم
      چیزی در چنته نداشتن
      خر پول
      میان دعوا حلوا خیر نمی کنند
      کاسه چه کنم در دست داشتن
      خر خالی یرقه می رود
      خر تو خر بودن

      پاسخ
  • رادین حیدری
    31 فروردین 1401 16:06

    آب در هاونگ کوبیدن
    فلانی چهار تا پیرهن بیشتر از تو پاره کرده
    ماهی را هر وفت از آب بگیرید تازست
    وسط دعوا نرخ تعیین کردن
    چشمت را درویش کن
    چشم بسته غیب گفتی؟
    کاسه چه کنم چه کنم نگیر دستت
    رگ خوابش دست من است
    یه کاسه ای زیر نیم کاسه است
    روز از نو روزی از نو
    عاشق چشم ابروته مگه؟
    برو کشکتو بساب
    دیگه طاقتم طاق شده

    پاسخ
  • ارشان شهدی علیزاده
    31 فروردین 1401 18:26

    مثل باد گذشت—کامم تلخ شد—جا خوردم—مثل فنر از جا پریدم—من من کردم—تو گفتی و منم باورم شد—لایه پنبه خوابانده اند—از دستم در رفت—آب غوره گرفتن—بو برده

    پاسخ
  • صدرا پرتو
    31 فروردین 1401 18:32

    بی سر وپا
    بی بخار
    تیر کسی به سنگ خوردن
    از جان خود سیر شدن
    زهر ترک شدن
    به پای کسی نشستن
    نان کسی را بریدن
    آب از دستش چکه نمیکنه
    هر کی خربزه بخوره پای لرزشم میشینه
    آش نخوره و دهن سوخته

    پاسخ
  • امیرمهدی حق پرست
    31 فروردین 1401 18:40

    یک شب هزار شب نمی شود
    یک کلاغ چهل کلاغ کردن
    یکی را پی نخود سیاه فرستادن
    مرغ همسایه غاز است
     مثل خر در گل ماندن
     گل سر سبد بودن
    هر که بامش بیش برفش بیشتر 
    مگر شهر هرت است ؟
    کف دستم را بو نکرده بودم
    فس فس کردن

    پاسخ
  • ۱_همه شهر را پر کردن
    ۲_آدم نمی شوی
    ۳_دهنت بوی شیر می دهد
    ۴_دلم سوخت
    ۵_یو برد
    ۶_دلم آب شد
    ۷_از کوره در رفت
    ۸_دستم را کرد
    ۹_حنایت دیگر رنگی ندارد
    ۱۰_خر نیستم

    پاسخ
  • ماهان مکرمی
    31 فروردین 1401 19:50

    هر کس خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند
    هفت خوان رستم را طی کردن
    هوا گرگ و میش است
    هنداونه زیر بغل کسی گذاشتن
    یاسین به گوش خر خواندن
    یک کلاغ چهل کلاغ کردن
    نازک نارنجی
    وقت سر خاراندن نداشتن
    هر چه پول بدهی آش می خوری
    هر چه دیدی از چشم خودت دیدی
    هر کی با من درافتد برافتد
    مثل اینکه مال باباش و خوردم
    مرغ همسایه غاز است
    مثل خر در گل ماندن
    من یک پیراهن بیشتر از تو پاره کردم
    مو را از ماست کشیدن
    موش مردگی زدن
    موهایش را در آسیاب سفید کرده
    مویی از خرس کندن غنیمت است
    کار حضرت فیل است
    کف دستم را بو نکرده بودم
    گاوش زائیده
    مار را در آستین خود پروراندن
    مار گزیده از ریسمان سیاه وسفید می ترسد
    غزل خدا حافظی را خواندن

    پاسخ
  • پارسا خسروی
    31 فروردین 1401 20:22

    پا تو کفش دیگران کردن
    جوجه را اخر پاییز میشمارند
    با یه گل بهار نمیشه
    کوه به کوه نمیرسه ولی ادم به ادم میرسه
    دیگ به دیگ میگه روت سیاه
    پا تو یه کفش کردن
    اب در هاون کوبیدن
    مشت بر سندان کوفتن
    ژاژ خاییدن (کنایه از حرف بیهوده زدن)
    عروس تعریف کرده (کسی که ظرفیت تعریف کردن را ندارد)
    گاو نه من شیر ده (کسی که اخر کار کار را خراب میکند )

    پاسخ
  • بردیا قیلاوی زاده
    31 فروردین 1401 20:26

    میان زمین و آسمان ماندن
    چشم بسته غیب گفتن
    چشمت روز بد نبیند
    کاسه و کوزه را سرکسی شکستن
    کاسه ای زیر نیم کاسه بودن
    میخکوب شدن
    کاری بکن بهر ثواب ، نه سیخ بسوزد نه کباب
    رنگ به رنگ شدن
    روبراه بودن
    روده بزرگه روده کوچیکه را خورد

    پاسخ
  • مرتضی احمدی
    31 فروردین 1401 21:13

    کف دستم را بو نکرده بودم
    غاز چراندن
    مگه شهر هرته؟
    طرف کبکش خروس می خواند
    شال و کلاه کردن
    دهنش چفت و بست ندارد
    شب دراز است و قلندر بیدار
    دماغی چاق داشتن
    شور چیزی را در اوردن
    دلش مثل سیر و سرکه می جوشد
    دستش به دهنش میرسه
    طرف راست و چپش را بلد نیست
    دست کج بودن/دست چسبناک بودن
    نازک نارنجی
    نخود هر آش شدن

    پاسخ
  • محمد طاها ودیعی
    31 فروردین 1401 21:14

    گوشش از این حرف ها پر بود
    سرش را گرم میکردم
    غوغایی بر پا بود
    سرک میکشیدم
    نفس راحتی کشیدم
    گوش تا گوش ایستاده بودند
    بغض ام ترکید
    جگرم را پر خون کردی

    پاسخ
  • سینا رییس السادات
    31 فروردین 1401 21:24

    سلام روزتون بخیر
    ۱-زبانم مو درامد
    ۲-شاخ دراوردم
    ۳-دلم اب شد
    ۴-چشم بسته غیب گفتم
    ۵- از دنده چپ بیدار شدن
    ۶- پنبه در دهان گرفتن
    ۷- پا در کفش کسی کردن
    ۸-پشت گوش انداختن
    ۹- چند مرده حلاج بودن
    ۱۰-مرد راه بودن
    ۱۱-خود را به کوچه علی چپ زدن

    پاسخ
  • سینا رییس السادات
    31 فروردین 1401 21:39

    سلام روزتون بخیر
    پشت گوش انداختن/شاخ دراوردن/خود را به کوچه علی چپ زدن/ کاسه ای زیر نیم کاسه بودن/دیت به سیاه و سفید نزدن/خود را گم کردن/زبان باز کردن/ نمک رو زخم کسی پاشیدن/از دهن افتادن /هفت خط بودن/ دلم اب شد

    پاسخ
  • کیان ملکی
    31 فروردین 1401 21:57

    بی سر و پا
    اجاقش کور است
    بی بخار
    تیر کسی به سنگ خوردن
    از جان خود سیر شدن
    دست شیطان را از پشت بستن
    زهر ترک شدن
    هوای کسی را داشتن
    دستش نمک ندارد
    سگ جان

    پاسخ
  • مهرشاد آفاقی
    31 فروردین 1401 22:04

    سلام:))))))
    طفره رفتن
    عزا گرفتن بابت گفتن حرفی
    کلت بو قرمه سبزی میده
    هوا پس است
    پاورچین پاورچین آمدن
    بی بخار
    از کوره در رفتن
    زیر بار نرفتن
    دلم سوخت
    چشم و گوشت و باز کن
    .



    ‌♧

    پاسخ
  • اميرعلي قائمي
    31 فروردین 1401 22:11

    باد آورده را باد ميبرد-  چرخ كيود – قد چو سرو – عمر نوح – چرخ فلك- آب در هاون كوبيدن- خرس گنده- توي دعوا حلوا پخش نميكنن -كاسه كوزه كسي را بر هم زدن- كاسه كوزه ها را سر كسي شكستن- چشم بسته غيب گفتن-چشم و هم چشمي – روده درازي –  چشم بر هم زدن- چشم زدن كسي 

    پاسخ
  • زهر ترک شدن پشت گوش انداختن هوای کسی را داشتن سگ جون دلم اب شد نازک نارنجی روبراه بودن موش مردگی زدن جوجه را اخر پاییز میشمارند

    پاسخ
  • شایان رضازاده
    1 اردیبهشت 1401 07:50

    هواپس است
    طفر رفتن
    طفره رفتن
    جا خوردم
    پذبدهی
    جگرم خون کردی
    چند پیراهن بیشتر پاره کردم
    رنگ باختن
    تو یک فرشته هستی
    برمی کشیدن

    پاسخ
  • سهند ایزدی
    3 اردیبهشت 1401 16:06

    باد درقفس کردن
    اب از سر گذشتن
    اب در هاون کوفتن
    از پا افتادن
    از خر شیطان پیاده شدن
    از کوره در رفتن
    بی سر و پا
    به خاک سیاه نشاندن
    خود را گم کردن
    پا در کفش کسی کردن

    پاسخ
  • بی سر و پا
    اجاقش کور است
    بی بخار
    تیر کسی به سنگ خوردن
    از جان خود سیر شدن
    زَهر ترک شدن
    هوای کسی را داشتن
    دست شیطان را از پشت بستن
    دست بی نمک دارد
    نان کسی را بریدن

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

فهرست