یک بیت یک نکته ۴
عشق و محبت در نگاه مولانا
عشق و محبت یكی از مهمترین ابزارهای سلوک عرفانی عاشقانه است، لذا طبیعی است که عارفی مثل مولانا به آن بیش از هر موضوعی بپردازد و جایگاه بلندی برای آن در نظر بگیرد.
سالک عاشق همهی عالم است و با همهی عالم در صلح است.
مولوی دربارهی « محبت » در بخشهای بسیاری مثنوی سخن گفته است از جمله:
از محبت تلخها شیرین شود
از محبت مسها زرین شود
یک بیت یک نکته ۴
عشق
اگر مثنوی را عشقنامه بنامیم خطا نگفتهایم. آن هم عشقی که در بیان نمیآید و عقل در تعریفش مانند خر در گل میماند.
برای درک عشق باید عاشق شد
چون به عشق آیم خجل مانم از آن
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
عاشقی از همهی ظواهر بری است و از همهی ادیان بالاتر است
عاشقان را ملت و مذهب خداست
………………………………………..
زآنکه عاشق دردمِ نقد است مست
لاجرم از کفر و ایمان برتر است
کفر و ایمان هردو خود دربان اوست
کوست مغز و کفر و دین او را دو پوست
عشق قیامت و بهشت نقد است
عشق در چنان جایگاهی است که کفر و ایمان به گردش نمیرسند
البته برای عشق و عاشقی مراتبی است که هر کدام مانند پلی عاشق را ارتقا میدهند
از مقاماتِ تَبَتُّل تا فنا / پایه پایه تا ملاقاتِ خدا
خداوند عشق را ریسمانی قرار داده تا بشر به آن وسیله به وصال حق برسد
و در این مسیر عشق مجازی خود موضوعیت دارد
«المجاز قنطرة الحقیقة»
این از عنایتها شُمَر کز کوی عشق آمد ضرر
عشق مجازی را گذر بر عشق حقست انتها
غازی به دست پور خود شمشیر چوبین میدهد
تا او در آن اُستا شود شمشیر گیرد در غزا
عشقی که بر انسان بود شمشیر چوبین آن بود
آن عشق با رحمان شود چون آخر آید ابتلا
عشق زلیخا ابتدا بر یوسف آمد سالها
شد آخر آن عشق خدا میکرد بر یوسف قفا
محسن محمد
یک بیت یک نکته ۴