یک بیت یک نکته ۸
محسن محمد
یک بیت یک نکته ۸
برای کسانی که بعد از دیدن ویدیو نیاز به مطالعهی بیشتر داشته باشند مطلب زیر مفید است.
عرفان زاهدانه و عرفان عاشقانه
عرفان و تصوف ایرانی هم مانند همهی شیوههای فکری، فلسفی و عرفانی انواع و گونههایی دارد که این انواع بر اساس خاستگاه جغرافیایی(عرفان خراسانی) یا بر اساس تقدم و تاخر زمانی (عرفان قرون اولیه و عرفانهای متاخر) و نیز تقسیم عرفان و تصوف به عابدانه و عاشقانه. البته این تقسیم بندی تاحدودی با تقسیم بندیهای دیگر همپوشانی دارد. یعنی تصوف و عرفان عاشقانه پس از عرفان و تصوف زاهدانه یا عابدانه بیشتر در منطقهی خراسان ظهور و بروز پیدا کرده است.
در این نوشتار بیشتر به کتاب مکتب حافظ نوشتهی استاد مرحوم دکتر منوچهر مرتضوی استناد شده است در واقع خلاصهای از فصل دوم کتاب یعنی تصوف عاشقانه و عابدانه تقدیم دوستان اهل معرفت میشود.
تصوف عاشقانه و عابدانه
عرفان و تصوف شعب و مشربهای فراوانی دارد ولی مهمترین این شاخهها تصوف عابدانه و تصوف عاشقانه یا به عبارت بهتر تصوف عابدانه و عرفان عاشقانه است.
تفاوتهای بین این دو نوع عرفان و تصوف عبارتند از:
الف – عرفان عابدانه یا تصوف مکتبی خشک و قشری است و عرفان عاشقانه منعطف متموج و زیرکانه است
ب – شعر عرفانی فارسی جلوهگاه و آیینهی تصوف عاشقانه است درواقع میشود شعر عاشقانهی عرفانی را ویژگی خاص عرفان عاشقانه دانست.
ج – حسین ابن منصور حلاج و ویژگیهای او روشن کنندهی اختلاف نظر اساسی بین این دو نحلهی عرفانی است.
او بین اهالی تصوف عابدانه مطرود است. اما همین حلاج مظهر و سمبل عالی عرفان عاشقانه است و نزد عطار، مولوی و حافظ بسیار عزیز است. در واقع بررسی ویژگیهای فکری و شخصیتی و نحوهی کشتهشدن او میتواند بسیار به فهم موضوع کمک کند که این موضوع در این متن مختصر نمیگنجد.
د – از زاویهی دیگر میتوان عارفان عاشق را صاحبان مشاهدت(به طور خلاصه میتوان گفت مشاهده در اصطلاح عرفان و تصوف دیدار حق است به چشم دل و قلب پس از گذراندن مقامات و درک کیفیات احوال) به حساب آورد. و صوفیان عابد را اهل مجاهدت(مخالفت با نفس است و هواهای نفسانی را مهار زدن)
جنبهی مثبت و منفی عرفان و تصوف
تصوف اسلامی دارای دو جنبهی مثبت و منفی است. منظور از جنبهی مثبت و منفی بیشتر رویکرد اجتماعی گونههای تصوف است.
تصوف یا عرفان مثبت(که بیشتر در عرفان عاشقانه قابل رویت است) بیشتر مبتنی بر خدمت به خلق و شرکت در امور اجتماعی با انگیزهی مهر و محبت است. در حالی که تصوف منفی بیشتر بر اساس استغراق استغراق در معبود و ترک ماسویالله و فراغت از دنیا و اعتزال و رهبانیت است.
نکتهی مهم این که البته عارفان عاشق هم چون صوفیان عابد لزوم ترک ماسویالله را تایید میکردند. اما در نگاه آنان اقبال به دنیا و ترک آن جنبهی معنوی و باطنی پیدا کرده بود. یعنی ممکن بود کسی در ظاهر مشغول کار دنیا باشد ولی از یاد خدا غافل نباشد و برعکس.
به قول مولانا:
چیست دنیا از خدا غافل بدن نی قماش و نقده و میزان و زن
یا ابوسعید ابوالخیر از پیشروان عرفان عاشقانه وقتی از کرامات یکی از صوفیان برایش نقل کردند:
شیخ را گفتند: کی فلان کس بر روی آب میرود، گفت: سهلست بزغی و صعوهای نیز بر روی آب میبرود. گفتند: کی فلان کس در هوا میپرد گفت: زغنی و مگسی نیز در هوا بپرد. گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری میبرود، شیخ گفت: شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب میشود. این چنین چیزها را بس قیمتی نیست، مرد آن بود کی در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبد و با خلق ستد وداد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدای غافل نباشد.
آن سوی حرف و صوت گزیدهی اسرارالتوحید در احوال شیخ ابوسعید. ص ۱۱۹
(بزغ: قورباغه، صعوه: پرنده کوچکی به اندازه گنجشک، زغن: پرندهای کوچکتر از کلاغ)
در هر صورت حافظ از نظرگاه عشق به هستی مینگرد. اگر چنین در نظر بگیریم میتوانیم خردهگیریها و طعنهای حافظ به زاهدان و عابدان و صوفیان را بهتر درک کنیم.
محسن محمد
